در ادامه مقاله آمده است: یک مقام نظامی گفت: «پس از ۱۲ سال گذشته در خاورمیانه [غرب آسیا و شمال آفریقا]، تمرکزی واقعی ازسوی رهبران نظامی ارشد بر درک بازی نهایی صورت گرفته است و این پرسش مطرح شده که تا کجا به این مسیر ادامه خواهیم داد». بیمیلی ارتش بهدلیل گفتمان مسلط در آمریکا و تحت تأثیر رویکرد احتیاطآمیز اوباماست. موضع پنتاگون در بحثهای کاخ سفید پس از عقبنشینی ارتش و پلیس عراق در الرمادی طی ماه گذشته آشکار است. در روزهای پس از آن، اوباما تیم امنیت ملی خود را جمع کرد تا راهبردی منسجم را طراحی و تدوین کند. ژنرالهای ارشد اوباما گزینههای مختلفی را مطرح کردند؛ از جمله اینکه مشاوران نظامی آمریکا درون واحدهای رزمی قرار گیرند تا حملات هوایی جتهای جنگنده آمریکا را هدایت کنند. این طرح نیز بر حضور بالگردهای تهاجمی آپاچی تأکید میکرد که برخلاف مرگباربودن در نبرد شهری؛ در برابر آتش زمینی دشمن آسیبپذیر بود. این گزینه بهشدت خطرناک، تغییری مهم در راهبرد کاخ سفید ایجاد کرد که در پی آن، باری سنگین بر دوش عراقیها در جنگ علیه شبهنظامیان دولت اسلامی قرار میدهد و آمریکاییها را از خطوط مقدم جبهه دور میکند.
در پایان مقاله آمده است: برخی مقامات وزارت خارجه آمریکا استدلال کردهاند، حضور بالگردهای تهاجمی آمریکا در خط مقدم، به حیدر العبادی، نخستوزیر عراق کمکی حیاتی میکند. گفتنی است، دولت آمریکا بهشدت حامی وی است؛ این مقامات استدلال کردند، بدون پیروزیهای سریع در صحنه نبرد، عبادی تحت فشار شدید بهمنظور تکیه بر ایران شیعه خواهد بود که این مسئله سبب شده، ایران به تنها شریک مؤثر عراق در جنگ فرقهای علیه دولت اسلامی تبدیل شود.
اخبار و تحلیلها: پرهیز آمریکا از رویارویی با داعش و حتی دادن تجهیزات نظامی به عراق که پول آن را چند سال پیش دریافت کرده، نشانگر آن است که شیطان بزرگ، این وضعیت (تسلط داعش بر بخشهایی از عراق) را در راستای منافع خودش میداند؛ اما طرح کمکهای احتمالی به عراق آنگونه که از متن فوق برمیآید، به سبب پیروزی عراق بر داعش نیست، بلکه از اینرو دنبال میشود که دولت عراق به ایران وابسته نشود. به نظر میرسد، دولت آمریکا در این طرح شیطانی نیز موفق نشود؛ زیرا تعیینکننده اصلی، نیروی حاضر در میدان است که در بزنگاهها ارزشش را آشکار میکند، نه طرفی که فقط شعار میدهد و شریک دزد و رفیق قافله است.
به نکات زیر توجه کنید