استیضاح و عدم رای اعتماد به وزیر علوم، با وجود اقدامات و رایزنی-بخوانید لابیگری- های فراوان دولت در راستای کوتاه آمدن نمایندگان مجلس از تصمیم اتخاذی، راه به جایی نبرد و عملکرد سوء فرجی دانا، وی را در محکمه دانایی محور مجلس، از اریکه قدرت به زیر کشاند تا یک بار دیگر دانشگاه در مسیر پیشرفت و هویت اصیل خود بازگردد.
اما چیزی که این روزها جلب توجه میکند، تحریک و تطمیع رسانهای دانشجویان از سوی تجدیدنظرطلبان است که هدفی جزء غوغاسالاری و پرخشاگری علیه این تصمیم قاطع مجلس ندارد.
اگر کمی بر این رفتار و نگاه تجدیدنظرطلبان به جامعه دانشجویی و نخبگی درنگی داشته باشیم و تامل کنیم، نوع انتظار این قماش از دانشگاه و دانشجو هویدا می شود.
در بخشی از سرمقاله امروز-۵شهریور ماه ۹۳- روزنامه ابتکار آمده است که “به نظر میرسد گروهها و لایههای مختلف اجتماعی به ویژه دانشجویان و قشر تحصیلکرده کشور که در جریان استیضاح وزیر علوم، اعتراض خود را به رأی مجلس در رسانههای اجتماعی و رسانههای رسمی کشور علنی کرده و بارها در نشستهای خود در قالب انجمنها، NGOها، گروههای مطالعاتی و… نارضایتی خود را از عملکرد تندروهای مجلس نشان دادهاند، در صورت ادامه تلاش تندروها برای به استیضاح کشاندن وزرای فرهنگی کشور، بیش از پیش در معادلات سیاسی کشور شرکت کرده و به شیوههای اثرگذارتری نارضایتی خود را علنی کنند.”
این گونه انتظارات از قشر دانشجو این سوال را در ذهن پدیدار می کند که آیا دانشجویان شعبان بیموخهای جامعه هستند که این گروه همیشه آنها را فدای منافع خود میکند و به عنوان اهرم فشار از آنها قصد استفاده سوء دارد؟
درست است که هویت دانشجو با مطالبه گری عجین است ولی این مطالبه گری نه از برای خشونت بلکه از سر دلسوزی و اصلاح امور انجام می شود و زمانی هم این مطالبه گری به منصه ظهور می رسد که دانشجو خود با فهم و درک عالمانه بر این امر وقوف یابد. اما قصه تجدیدنظرطبان طوری دیگری است آنها انتظار دارند که دانشجو در دستان آنها هم چون مومی منعطف در راستای اهداف آنها به عنوان ابزاری خشونت بار و توحش زا، عمل کند چه بسا در برخی از برههها نیز با تحریک دانشگاه این ننگ را بر پیشانی دانشجو چسباندهاند و روسیاهی را تا به امروز همراه این قشر کردهاند.
اما امروز دانشجویان و نخبگان کشور بیدارتر و هوشیبارتر از قبل هستند که در راستای چنین هدف شوم سیاسی تجدیدنظرطلبان حاضر به دادن هویت اصیل خود -که همچون ناموسی برای آنهاست- و اخذ هویت قلابی شوند. دانشگاه سکوی پرش کشور به سمت فتح قلههای علمی است نه ظرفیتی برای نائل شدن عده ای به اهداف شوم سیاسی.
به هر حال پس از این استیضاح مبارک، هدف شوم تجدیدنظرطلبان در اصرار شدید برای تصاحب وزارت علوم عیان تر از قبل شده است و پر واضح است که دانشگاه و دانشجو به عنوان سربازان و پیاده نظامهای موثر برای سپر شدن در برابر اعمال و رفتار سیاسی سوء تجدیدنظرطلبان نگریسته می شود که این واقعاً باعث شرم است و خوشایند است که دانشگاه در برابر چنین نگاههای مسموم، موضع بگیرد و قاطعانه هویت اصیل خود را دریابد.
فرهاد نظریان سامانی
به نکات زیر توجه کنید