باز طوفانی شده دریای دل موج سر بر ساحل غم میزند باز هم خورشید رنگ خون گرفت بر زمین نقشی ز ماتم میزند باز جام دیده ها لبریز شد  باز زخم سینه ها سر باز کرد در میان ناله و اندوه و اشک حنجرم فریادها آغاز کرد می نویسم شرح این غم نامه را داستان ...