واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ یکی از بحران‌هایی است که معاندان نظام اسلامی در‌صدد بودند در لباس جنبش دانشجویی و با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند. “نظام جمهوری اسلامی ایران” در طول تاریخ ۳۴ ساله خود موانع و بحران‌های هولناکی را پشت سر گذاشته که این بحران‌ها با ...

واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ یکی از بحران‌هایی است که معاندان نظام اسلامی در‌صدد بودند در لباس جنبش دانشجویی و با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند.


“نظام جمهوری اسلامی ایران” در طول تاریخ ۳۴ ساله خود موانع و بحران‌های هولناکی را پشت سر گذاشته که این بحران‌ها با تکیه بر اصل مترقی “ولایت فقیه” که به مثابه ستون فقرات نظام اسلامی است، خنثی شده است.

یکی از این بحران‌ها واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ است که معاندان نظام اسلامی در‌صدد بودند در لباس جنبش دانشجویی و با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند.

 

توطئه فرهنگی مقدمه واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸

به گزارش باشگاه خبرنگاران، با پیروزی “اصلاح‌طلبان” در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و تاکید سران این جناح بر ایجاد فضای باز فرهنگی و رسانه‌ای، تهاجم لگام گسیخته‌ای از سوی مدعیان آزادخواهی و روشنفکری که همصدا با غرب پوپولیسم، نظام مردم سالار دینی را بر نمی‌تافتند، بر پیکره نظام جمهوری اسلامی وارد شد.

این مدعیان به اصطلاح آزادی خواه و روشنفکر که مورد حمایت دولت وقت بودند، هنجار شکنی خود را تا آنجایی پیش بردند که نصایح دلسوزان نظام مبنی بر شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن را توهم خواندند.

“نمایندگان پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی” در واکنش به آشفتگی اوضاع فرهنگی کشور و بی توجهی مسئولین دولتی به توصیه‌های مقام معظم رهبری، در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۷۸ به استیضاح “مهاجرانی” وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداختند اما با فشارهای وارده و زد و بندهای صورت گرفته، مهاجرانی بار دیگر از مجلس رای اعتماد گرفت و این بار با فراخی بازتر استراتژی فرهنگی دولت اصلاحات را دنبال کرد.

مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره نمایندگی، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری‌های موجود، ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب ۱۳۶۴ است، تصمیم به اصلاح آن گرفت، که این تصمیم به بهانه تهدید آزادی مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسی، با مخالفت صریح وزیر ارشاد به عنوان موضع رسمی دولت خاتمی روبرو شد.

روزنامه سلام، موتور محرک التهاب آفرینی/ انتشار یک خبر کاملا سری و محرمانه

مطبوعات زنجیره‌ای با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود مبنی بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند، در همین راستا “روزنامه سلام” در اقدامی غیر قانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه زد که این امر بر شدت التهابات و هیجانات سیاسی در کشور افزود.

این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۷۸ یک نامه کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان رفته بود. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»

 

 

 

در پی این اقدام، “وزارت اطلاعات” شکایتی را علیه روزنامه سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه نمود، تا قوه قضاییه عاملین این اقدام غیر قانونی را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد.

دادگاه ویژه “روحانیت” نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندی شده توقیف نمود البته در همان روز وزارت اطلاعات در پی فشارهای سیاسی حامیان دولت، ناچار به پس گرفتن شکایت خود شد.

در عین حال هیچگاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه بالعکس آقای “یونسی” بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرده بود.

وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبه‌ای با روزنامه انتخاب تصریح کرد: «روزنامه سلام مستندی را افشا کرد که کار بسیار بدی بود. این روزنامه سندی را منتشر کرد که از اسناد قطعی وزارت اطلاعات بود.»

یونسی چندی بعد در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت.»

وزارت اطلاعات هر چند شکایت خود را پس گرفت، اما از نظر مقامات قضایی جمهوری اسلامی این امر نمی‌توانست مانع از اقدام قوه قضاییه در مجازات دست اندرکاران خاطی روزنامه سلام گردد، چرا که اقدام مذکور، کاملاً غیر قانونی بوده و مجرمانه تلقی می‌شد. و طبیعتاً اولین واکنش آن هم چیزی جز توقیف موقت روزنامه سلام نمی‌توانست باشد.

معاندان، دانشجویان را به بازی می‌گیرند/ راهپیمایی غیر قانونی دانشجویان

“دانشگاه تهران” که مدت‌ها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصاً گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر می‌برد، پس از اطلاع از ماجرای توقیف روزنامه سلام و نیز با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون “مطبوعات”، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمع‌های اعتراض آمیز و درگیری‌های خشونت بار تبدیل گردید.

“دفتر تحکیم وحدت” در روز پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۷۸ بنا بر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار می‌کند. پس از آن واقعه در ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه حدود ۱۵۰ نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عده‌ای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج می‌شوند و با سر دادن شعارهایی مراتب اعتراض خود را ابراز می‌دارند.

 

 

 

در همین حال “نیروهای انتظامی” و پلیس ضد شورش به دعوت “مسئولین دانشگاه” وارد منطقه می‌شوند و با تذکرات پی در پی و دعوت از دانشجویان به حفظ آرامش، از آنها می‌خواهند که به داخل کوی دانشگاه بازگردند، اما این تلاش‌ها هیچ نتیجه‌ای در بر نداشت.

چندی بعد با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصت‌طلب در خیابان‌های اطراف دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و کاملاً خلاف قانون، نظیر سلب آسایش مردم محل، تعرض به عابران و اشخاص در حال گذر، ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولین بلند پایه نظام فراهم می‌شود.

 

 

“پلیس” نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیر قانونی از جمله راهپیمایی‌های بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید وارد عمل می‌شود که با مقاومت اغتشاشگران روبرو می‌گردد.

با تشدید درگیری‌ها و آشوب‌ها، پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه “کوی دانشگاه” می‌شوند که این امر بر دامنه فاجعه می‌افزاید و ماجرا را پیچیده‌تر می‌سازد.

کوی دانشگاه در شب هجدهم تیر ماه در حالی که آبستن حوادث بسیار ناگواری بود، شب بسیار سخت و ناآرامی را سپری کرد. عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به “دانشگاه” هجوم آوردند و تحریک کنندگان حزبی درون حکومت نیز هراز گاهی با دمیدن در تنور احساسات با سخنرانی‌ها و شایعات و جعل اخبار صددرصد کذب نظیر به خاک و خون کشیده شدن تعدادی از دانشجویان کوی دانشگاه، زبانه‌های این آتش را شعله ور ساختند و فردای آن روز، حادثه غم انگیز دیگری شکل می‌گیرد و فصل تازه‌ای از حوادث رقم می‌خورد، حوادثی که به قطع و یقین دست ناپاک دشمن خارجی در ایجاد و هدایت آن نقش آفرین بوده است.

دامنه اغتشاشات و آشوب طلبی‌های عناصر معاند و فرصت‌طلب از دانشگاه به کف خیابان کشیده شد

از ۱۸ تیر به بعد، دامنه “اغتشاشات” و آشوب طلبی‌های عناصر معاند و فرصت‌طلب از دانشگاه به کف خیابان کشیده شد و ضد انقلاب، با استخدام اراذل و اوباش به تخریب اموال عمومی و هتک حرمت امام راحل و مقام معظم رهبری پرداختند.

این ورشکستگان سیاسی و مزدور بیگانگان با شبهه افکنی در میان دانشجویان و کلید زدن پروژه شهید سازی در صدد همراه کردن دانشجویان با خود بودند. معاندان نظام اسلامی که به دروغ خود را دانشجو نامیده بودند هدف عمده خود را سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ترسیم کرده بودند.

اغتشاشگران و آشوب طلبان که به پیشرفته ترین سیستم‌های ارتباطی مجهز بودند مناطقی از پایتخت از جمله میادین ولیعصر(عج) و انقلاب را به جولانگاه خود تبدیل کردند و پس از خلع سلاح نیروهای انتظامی و امنیتی و ضرب و شتم پرسنل زحمتکش و مظلوم نیروی انتظامی مراکز ایست بازرسی دایر کردند.

در این میان همراهی چند تن از اعضای “سازمان مجاهدین انقلاب” و “حزب مشارکت” و حتی شماری از اعضای کابینه با اغتشاشگران تعجب برانگیز بود.

 

اظهارات “محمد خاتمی”: شورش و بلوا در تهران، حادثه‌ زشت و نفرت‌آوری بود

کم‌تر از یک ماه بعد یعنی پنجم مردادماه ۷۸، “محمد خاتمی”، رییس‌جمهوری وقت ایران، در سخنرانی خود در دیدار عمومی با مردم همدان گفت: “بعد از حادثه‌ کوی دانشگاه، شورش پیش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثه‌ زشت و نفرت‌آوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آن‌چه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزش‌های آن و مقام معظم رهبری. آنچه پیش آمد، حادثه‌ ساده‌ای نبود؛ تلاشی بود برای مرزشکنی و برای ابراز کینه‌توزی علیه نظام که نه رابطه‌ای با این ملت شریف داشت و نه نسبتی با دانشگاه و دانشگاهیان”.

نامه فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت

پس از هنجار شکنی‌ها و هتاکی‌های آشوبگران در غائله ۱۸تیر ۷۸، جمعی از فرماندهان “سپاه پاسداران” که همواره در دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی جان فشانی کرده‌اند، طی نامه‌ای به رئیس جمهور وقت خواستار موضع گیری شفاف دولت در قبال فتنه ضد انقلاب شدند.

بخشی از این نامه به شرح زیر است:

“امّا آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟”

بیانات هوشمندانه مقام معظم رهبری، کید دشمنان را باطل می‌کند

“مقام معظم رهبری” که همواره با بیانات و موضع گیری‌های بصیرت افزا و هوشمندانه خود موجبات عبور ملت ایران را از گرداب‌ها و تاریکی‌ها فراهم آورده است، چند روز پس از غائله ۱۸ تیر ۷۸ سخنان مهمی را ایراد فرمودند.

 

بخشی از سخنان معظم له به این شرح است:

 

“این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمى‌شود براى اینکه کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مى‌آید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سخت‌تر مى‌کند.

شما مى‌دانید که امروز “نیروى انتظامى” در اطراف کشور، در جاده‌ها، در مرزها، در برخورد با اشرار، چه جانفشانیهایى مى‌کند و چه زحماتى مى‌کشد. چقدر از اینها براى حفظ امنیت ما، جان خود را از دست مى‌دهند. با این حال، به‌وسیله چند نفر عملى انجام شود که چهره این خدمتگزاران در نظر بعضى تیره گردد؛ آیا این انصاف است؟!

یا آن طورى که نقل کرده‌اند، بعضى با آوردن نام مقدّس «یا حسین» و «یا زهرا» وارد اتاق دانشجوى بسیجى یا دانشجوى جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، یا آن‌طور حوادثى را به‌وجود آورند؛ آیا این درست است؟! اینها قلب را مى‌فشارد. این همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسین، عاشقان فاطمه زهرا، در همه جاى کشور، در خدمت اسلام، در خدمت کشور، در طول دوران دفاع مقدّس، در هر خطرى که این کشور را تهدید کند، سینه سپر مى‌کنند و وارد مى‌شوند؛ اما بعد کسانى با استفاده از این نامها حوادثى را به‌وجود آورند. براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسؤولان، هیأت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیأت بگذارم.

من چند حرف دارم؛ یک حرف با دانشجویان، یک حرف با عموم ملت ایران، یک حرف، بخصوص با شما جوانان، یک حرف هم با دشمن. حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایى دشمن غفلت کنید. غریبه‌هایى را که در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مى‌کنند بشناسید؛ دستهاى پنهان را ببینید. هیچ کس به‌خاطر غفلت ستایش نمى‌شود. هیچ‌کس به‌خاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمى‌شود. اگر بر آدم غافل ضربه‌اى وارد شد، اوّل کسى که مسؤول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشید. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشى است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مى‌کنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از این هم موفّق نخواهند شد. اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گل‌آلودى ماهى بگیرند – وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند – خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مى‌شناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است. دشمن است که مى‌خواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهى کند؛ خود دانشجویان بایستى هوشیارانه متوجّه باشند”.

نقش شیطان بزرگ در فتنه۷۸/ رفت و آمد ماموران سازمان سیا به داخل کشور

در آستانه ۱۸ تیر ۷۸ رفت و آمد ماموران سازمان سیا به داخل کشور در پوشش رایزنی‌های فرهنگی رونق می‌گیرد. “مایکل برانت” مشاور ارشد رییس “سازمان سیا” و عضو بخش “شیعه شناسی سازمان جاسوسی امریکا” سال‌ها بعد از “واقعه ۱۸ تیر ۷۸” طی مصاحبه مفصلی از برنامه دراز مدت سازمان سیا برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پرده برداشت.

“برانت” اعلام کرد: سازمان سیا به این نتیجه رسیده بود که باید دو بال سرخ و سبز تشیع تا سال ۲۰۱۰ میلادی نابود شود، برای نیل به این هدف سازمان سیا دو خط مشی را در پیش گرفت، نخست شناسایی و پر و بال دادن به ان دسته از متفکران شیعی که دچار استحاله شده‌اند و با مبانی تشیع اختلافات عقیدتی پیدا کردند. راهکار دوم تحقیق و جمع اوری مطالب فراوان علیه مرجعیت شیعه و نشر و اشایعه ان توسط نویسندگان مایل به غرب.

 

 

 

یکی از متفکرانی که سازمان سیا برای اجرای نقشه‌های شوم خود بر روی او حساب ویژه‌ای باز کرده بود کسی نبود جز “عبدالکریم سروش”.

وی که در اوایل انقلاب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود بعدها تحت تاثیر اندیشه‌های “کارل پوپر” صهیونیست با نظام اسلامی زاویه پیدا کرد.

سروش در سخنرانی‌های خود کارنامه ائمه اطهار را مستحق نقد می‌دانست و معتقد به حذف اسطوره‌های قدسی از عرصه جامعه دینی بود. سروش اطاعت از مراجع تقلید را مستوجب عقوبت الهی می‌دانست. سروش که در آستانه ۱۸ تیر به صورت کاملا غیر منتظره وارد ایران شده بود برای اجرای طرح‌های سازمان سیا امادگی کامل داشت.

وی پس از ۱۸ تیر، طی یک سخنرانی در مشهد اظهار داشت: عنقریب نیروهایی که میدان گرفته‌اند گوی سبقت را از خاتمی خواهند ربود و همه انها با خاتمی هم فکر نخواهند بود.

فتنه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و وقایع پس از آن به تاریخ پیوست، تاریخ عبرت‌آموز است. ملت ایران که تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، به خوبی آگاه است که در بزنگاه‌ها و در پیچ‌های تند رهرو انسان کامل و فرزانه‌ای باشد که به اوضاع زمان مسلط است و خدعه‌ دشمنان را می‌خواند.

این پیروی و اطاعت امت از ولی‌امر(عج)، جامعه ایران را در نقطه اوجی قرار داده است که در اوایل دهه چهارم از تاسیس نظام مردم سالاری دینی شاهد تحقق حماسه سیاسی هستیم. به گونه‌ای که دشمنان قسم خورده نظام اسلامی از تلفیق اسلامیت و جمهوریت در قالب نظام جمهوری اسلامی به تعجب آمده‌اند.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=5571

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.