در طول ۱۱ سال گذشته روابط دو کشور پاکستان و آمریکابا فراز و نشیب های بسیاری همراه شده است، به ویژه پس از تشدید حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به خاک پاکستان و ترور بن لادن سرکرده گروه القاعده توسط نیروهای آمریکایی در خاک این کشور، روابط دو کشور با ابهامات بسیاری همراه شد؛ امری ...

در طول ۱۱ سال گذشته روابط دو کشور پاکستان و آمریکابا فراز و نشیب های بسیاری همراه شده است، به ویژه پس از تشدید حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به خاک پاکستان و ترور بن لادن سرکرده گروه القاعده توسط نیروهای آمریکایی در خاک این کشور، روابط دو کشور با ابهامات بسیاری همراه شد؛ امری که نتیجه آن گرایش پاکستان به همگرایی با کشورهای منطقه نظیر ایران، چین و روسیه برای مقابله با آمریکا بود. اکنون دور جدید ریاست جمهوری اوباما در شرایطی آغاز شده که …

 

پیارم به نقل از اختصاصی بصیرت:در سال ۲۰۰۱ و پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، دولتمردان پاکستان به ریاست جمهوری پرویز مشرف برای رسیدن به منافع داخلی و جهانی به ویژه مقابله با برتری نسبی هند گرایش به آمریکا را شدت بخشیدند و به متحدی برای این کشور در حمله به افغانستان مبدل شدند. به رغم آنکه طرفین بر حفظ مناسبات تأکید داشته اند، اما در طول ۱۱ سال گذشته روابط دو کشور با فراز و نشیب های بسیاری همراه شده است، چنانکه در سال های اخیر به ویژه پس از تشدید حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به خاک پاکستان و ترور بن لادن سرکرده گروه القاعده توسط نیروهای آمریکایی در خاک این کشور، روابط دو کشور با ابهامات بسیاری همراه شد؛ امری که نتیجه آن گرایش پاکستان به همگرایی با کشورهای منطقه نظیر ایران، چین و روسیه برای مقابله با آمریکا بود. اکنون دور جدید ریاست جمهوری اوباما در شرایطی آغاز شده که از محورهای سیاست های آمریکا را همچنان مسئله پاکستان تشکیل می دهد. در این میان آمریکایی ها سیاست های جدیدی را در پیش گرفته اند که به واسطه آنها بتوانند اقدامات خود در برابر اسلام آباد را توجیه کنند.

الف) شبکه حقانی: مبارزه با تروریسم همچنان از ادعاهای آمریکا برای ورود به پاکستان است. آمریکایی ها اکنون شبکه حقانی که فعالیت بسیاری در پاکستان و افغانستان دارد را در لیست گروه های تروریستی قرار داده اند. آمریکایی ها تا پیش از این از اعلام عنوان گروه تروریستی برای این شبکه خودداری کرده و صرفاً پاکستان را به حمایت از آن متهم می کردند. آمریکا بر اساس راهبرد جدید خود این گروه را در لیست گروه های تروریستی قرار داده است، در حالی که یک رویکرد جدید در برابر آنها اتخاذ کرده و آن رویکرد به مذاکره است. اوباما که راهبردی بر اساس اصل قدرت هوشمند، شامل ترکیبی از قدرت نرم یا همان دیپلماسی دوران کلینتون و قدرت سخت یا همان تهاجم نظامی در کنار مولفه ای سوم به نام توان اطلاعاتی (برجسته شدن نقش سازمان سیا) در دستور کار دارد به رغم تشدید حملات و تهدیدات علیه شبکه حقانی آنها را در لیست مذاکره در کنار طالبان قرار داده است. به عبارتی آمریکا این بار نه برای سرکوب و نابودی، بلکه با ادعای مذاکره با شبکه حقانی، دخالت در امور پاکستان را توجیه می کند. نکته مهم آنکه آمریکا با نام سوق دادن شبکه حقانی و طالبان به مذاکره حمله هواپیماهای بدون سرنشین به پاکستان را توجیه می کند.

ب) خط دیوراند: یکی از پرونده هایی که آمریکا به تازگی آن را گشوده، مسئله تعیین خطوط مرزی میان پاکستان و افغانستان است. بر اساس توافقات تاریخی خط دیوراند، محور مرزهای دو کشور را تشکیل می دهد. نکته قابل توجه آنکه مقامات آمریکا در مواضع جدید خود خواستار برگزاری نشست هایی میان دو کشور برای ترسیم خطوط مرزی شده اند. هر چند ادعای آمریکا برقراری صلح و ثبات است، اما در نهایت آمریکا بهانه ای جدید را طلب می کند تا با این عنوان به دخالت در امور دو کشور بپردازد. به عبارتی دیپلماسی و تعیین مرزها، بهانه ای برای ادامه حضور آمریکا در افغانستان و مداخله در امور پاکستان است.

ج) حقوق بشر: از محورهای جدید آمریکا برای دخالت های گسترده در امور پاکستان و حتی رسیدن به اهدافی جهانی بهره گیری از مولفه های حقوق بشر است. آمریکایی که به دلیل مناسبات راهبردی با اسلام آباد تا کنون از پرداختن به حقوق بشر در این کشور خودداری می کرد اکنون از یکی اصول خویش را توجه به وضعیت حقوق بشر به ویژه در برابر زنان و کودکان قرار داده است. نمود این امر مواضع و عملکردهای محافل رسانه ای و سیاسی غرب به مسئله «ملاله یوسفزی» است. وی دختری است که به جرم تلاش برای درس خواندن از سوی طالبان مورد هجوم قرار گرفت. جالب توجه آنکه سازمان ملل نیز در تقویم خود روزی را به نام روز «ملاله» به عنوان نماد دخترانی که در جهان برای تحصیل تلاش می کنند، اعلام کرد.

هرچند که جنایات صورت گرفته علیه کودکان پاکستانی به ویژه زنان و دختران بر کسی پوشیده نیست، اما این سوال مطرح است که چرا به ناگاه غرب و سازمان ملل به مسئله حقوق بشر در پاکستان روی آورده در حالی که در گذشته موارد مشابه بسیاری روی داده، اما غرب سکوت کرده است؟ همچنین این سوال مطرح است که چرا دخترانی مانند «ملاله یوسفزی» که در جهان بسیارند از جمله دختران فلسطینی، زیر حملات دشمن صهیونیستی نه تنها نمی توانند تحصیل کنند، بلکه حتی از حق حیات نیز محروم هستند؟ و سوال دیگر از غرب مدعی حقوق بشر و کشوری چون فرانسه که زنان و دختران مسلمان به جرم داشتن حجاب، از تحصیل محروم می شوند این است که چگونه غرب در برابر آنها سکوت کرده و به مقوله ای مانند «ملاله یوسفزی» پاکستانی پرداخته است؟ غرب که در برابر کشتار هزاران شیعه در منطقه پاراچنار به دست طالبان سکوت کرده چگونه برای حمله طالبان به یک دختر فریاد آزادی خواهی سر داده و پرونده آن را به سازمان ملل کشانده است؟ در پاسخ به این پرسش ها می توان گفت که مقوله حقوق بشر باز هم تحت الشعاع اهداف سیاسی غرب قرار گرفته و رویکرد غرب به ملاله یوسفزی نیز نه برای حمایت از وی و کودکان مشابه او بلکه سوءاستفاده از نام وی برای سلطه بر کشورش است.

آمریکایی ها با پرداختن به مسئله یوسفزی از یک سو دخالت در امور پاکستان به بهانه رسیدگی به حقوق بشر را توجیه می کنند و از سوی دیگر کشتار مردم پاکستان در حملات پهپادها را با نام مقابله با طالبان موجه جلوه می دهند. نکته مهم آنکه آنها با برجسته سازی نام طالبان به عنوان نماد مسلمانان تلاش می کنند تا اصل اسلام ستیزی در جهان را نیز محقق سازند و از مسلمانان چهره ای ضد بشری به نمایش گذارند.

در مجموع در باب آنچه از تحولات پاکستان ذکر شد می توان گفت که آمریکایی ها همچنان با رویکرد قدرت هوشمند برگرفته از اقدام نظامی و دیپلماتیک با چاشنی حقوق بشر برآنند تا سلطه بر پاکستان را اجرایی سازند. آنها برآنند آنچه اوباما در چهار سال گذشته صورت نداده در چهار سال آتی اجرایی سازند که بخشی از آن سلطه بر پاکستان به عنوان مولفه ای برای سلطه بر کل منطقه است.

 

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=2409

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.