جو روانی بهوجود آمده در بازار را باید از چشم بانک مرکزی دید که با برنامههای سیلقهای و غیر کارشناسی، سعی دارد این بازار را هدایت کند و به دست گیرد. این نهاد تاکنون روشهای مختلفی را برای ساماندهی ارز امتحان کرده است و بهنوعی میتوان گفت که از روش آزمون و خطا استفاده میکند. ...
جو روانی بهوجود آمده در بازار را باید از چشم بانک مرکزی دید که با برنامههای سیلقهای و غیر کارشناسی، سعی دارد این بازار را هدایت کند و به دست گیرد. این نهاد تاکنون روشهای مختلفی را برای ساماندهی ارز امتحان کرده است و بهنوعی میتوان گفت که از روش آزمون و خطا استفاده میکند. از سیاست ارز تکنرخی و پس از آن، ارز دو نرخی تا …
پایگاه بصیرت: در نشست خبری دکتر احمدینژاد، سؤال درباره وضعیت بازار ارز از اصلیترین موضوعات پرسیده شده از رئیسجمهور بود. رئیسجمهور نیز در پاسخ، عوامل ناآرامی و التهاب بازار ارز را به دو نوع بیرونی و داخلی تقسیم کرد. عامل بیرونی را تأثیر تحریمها و پایین آمدن درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت؛ و عامل داخلی را اقدامات تبلیغاتی و ایجاد جنگ روانی در بازار ارز دانست. لازم است درباره این سخنان، نکاتی چند شرح داده شود:
۱ – جو روانی بهوجود آمده در بازار را باید از چشم بانک مرکزی دید که با برنامههای سیلقهای و غیر کارشناسی، سعی دارد این بازار را هدایت کند و به دست گیرد. این نهاد تاکنون روشهای مختلفی را برای ساماندهی ارز امتحان کرده است و بهنوعی میتوان گفت که از روش آزمون و خطا استفاده میکند. از سیاست ارز تکنرخی و پس از آن، ارز دو نرخی تا راهاندازی مرکز مبادلات ارز با همکاری دولت و مجلس که ارز را سهنرخی کرد. نرخ ارز مرجع، نرخ ارز مرکز مبادلات با ۲ درصد زیر قیمت بازار و نرخ ارز غیر رسمی موجود در بازار هم به این گفته «رفتار سلیقهای» جامه عمل پوشانده است. قبل از راهاندازی مرکز مبادلات قرار بود بورس ارز دایر شود که بعد از مدت کوتاهی که این خبر، رسانهای شد و سیاستهای آن اعلام گردید، دایر کردن بورس ارز را منتفی دانستند. آیا این خود بیبرنامگی در دولت و سطوح بالای مدیریتی نیست؟ و آیا این عوامل باعث ایجاد جو روانی مخرب در بازار نمیشوند و این کار، اعتماد مردم را به برنامهها و طرحهای دولت سلب نمیکند.
۳- در حال حاضر با توجه به حجم در اختیار داشتن ارز، دولت تنها منبع عرضه ارز بهشمار میرود و این یعنی دولت نقش بسیار مهمی در تعیین نرخ ارز دارد و با توجه به سهم بالای دولت از اقتصاد، در عمل ظرف عرضه و تقاضای ارز در انحصار دولت است. اگر تصور کنیم که بخش خصوصی همه صادرات غیر نفتی را انجام میدهد که حدود پایینتر از ۲۰ درصد صادرات نفتی است، در مقایسه با دولت، ارز قابل توجهی در اختیار ندارد. حرف اصلی این است که با سلب مسئولیت و ایجاد شبهه در بازار با مطرح کردن تعداد انگشتشماری بهعنوان گردانندگان بازار ارز، کار به جایی نمیرسد و اوضاع بیشتر ملتهب میشود. واضح و طبیعی است که در هر کجای اقتصاد دست بگذاریم، افرادی بهدنبال کسب منافع شخصی هستند و میخواهند از منافع ملی عبور میکنند. ولی باید دید که چرا تلاشهای دولت در راستای کاهش ارز نتیجه نمیدهد و کوششهای چند نفر اخلالگر به ثمر نشسته است که در این صورت نیز دولت باید پاسخگو باشد. باتوجه به مشکلات پیش آمده در بازار ارز پیشنهادهایی برای مدیریت این بازار ذکر میشود.
۱- مدیریت درست بازار ارز؛ برخی کارشناسان معتقدند بانک مرکزی با تزریق نامحدود ارز، این بازار را مدیریت کند و پس از آن، با محدود کردن عرضه ارز، آن را هدایت کند. در جواب باید گفت که تزریق زیاد ارز به بازار موجب جمع شدن ریال از بازار و در نتیجه نابودی پول ملی میشود و در نهایت نیز سبب میشود که مبادلات در بازار ارز انجام گیرد؛ از اینرو باید بازار را با تزریق ارز محدود مدیریت کرد و ارزهای عرضه شده هدفمند باشند و برای جای مورد نظر صرف شوند و به سفتهبازی و سوداگری دامن نزند. اگر به وارد کننده ارز پرداخت میشود، سیستم نظارت و پیگیری آن تا وارد کردن کالا از کمرگ تشکیل شود.
۲- از بین بردن تقاضای کاذب ارز؛ تقاضای کاذب زمانی به وجود میآید که مردم احساس کنند ارزش داراییهایشان در حال کاهش است و اعتمادی به برنامههای دولت برای پیشگیری و درمان این روند نداشته باشند و در نهایت، تصمیم میگیرند داراییها و سپردههای (ریالی) خود را به ارز مطمئن تبدیل کنند و اگر دولت بتواند با شفافسازی و صداقت، برنامههای خود را اعلام کند، تا حدود زیادی میتواند بخشی از تقاضای کاذب بازار را از بین ببرد.
۳- افزایش اولویتها؛ بانک مرکزی کالاهای واراداتی را به ۱۰ اولویت تقسیم کرده که نیازهای اولویتهای اول و دوم را با ارز مرجع مرتفع میسازد و اولویتهای ۳ تا ۵ از طریق مرکز مبادلات ارز تأمین میشوند. در این بین، اولویتهای ۵ تا ۱۰ باید ارز خود را یا از دولت تأمین کنند که برای این کار به مشکل برخوردهاند و یا اینکه سراغ دلالان بروند که این امر مباعث بینظمی و درهمریختگی در بازار ارز شد. باید هرچه سریعتر، اولویتهای ۵ تا ۱۰ در دستور کار مرکز مبادلات ارز قرار گیرند و آنها نیز نظارت شوند.
۴- اصلاح قیمتگذاری؛ مرکز مبادلات که قرار بود بر روی بازار ارز تأثیرگذار باشد، تاکنون بیشتر، از بازار ارز تأثیر گرفته است؛ زیرا این مرکز طبق دستورالعملش، ارز را با نرخ ۲ درصد زیر قیمت بازار در روز قبل تعیین میکند که با رشد قیمت بازار نرخ ارز، این مرکز نیز رشد میکند. پس از دایر شدن این مرکز تاکنون نرخ ارز افزایش چشمگیری داشته است. باید قیمتگذاری در این مرکز اصلاح شود و این قیمت از سازوکارهای دیگری تعیین شود.
۵- سیاستهای پایداری اقتصادی؛ در روزهای اخیر مشاهده شده که اکثر صرافیها از فروش ارز خودداری میکنند و تنها ارز میخرند که این امر، موجب رونق گرفتن بازار مراکز غیر رسمی و دلالان شده است. باید هر چه سریعتر به این اقدام واکنش نشان داده شود و دلایل این عمل آنان مشخص گردد و اگر مشکلی در تأمین منابع دارند، برطرف شود. بانک مرکزی باید بهدنبال سیاست ارزی باشد و سیاستهایی را دنبال کند که پایداری اقتصادی در آن باشد تا مردم با اطمینان، سرمایههای خودشان را به سمت بازار سوق دهند که علاوه بر جمعآوری نقدینگی، سودهای قابل ملاحظهای به دست آورند. بیمه خوداتکایی از جمله آنهاست که در زمان تحریم، هم سودآوری بالایی دارد و هم ریسک آن پایین است. در عملیاتی کردن این بخش نیاز است در سطح رسانههای ملی اطلاعرسانی خوب و جامعی صورت گیرد تا مردم با شناخت بهتری سرمایهگذاری در این بخش را دنبال کنند.
این پیشنهادها نمیتوانند بهتنهایی مشکل ارز را حل کنند؛ ولی در صورت بررسی و اجرا میتوانند در بازار مؤثر باشند و تا اندازها ی به مدیریت آن کمک کنند.
به نکات زیر توجه کنید