نهادهایی مانند «save the children» یا «WFP» هنوز در اردوگاه سوری‌های عراق مشغول فعالیت هستند، اما بیشتر سازمان‌ها و نهادها با آغاز درگیرهای عراق و شکل گیری اردوگاه‌های آوارگان عراقی متمرکز بر آنها شده‌اند.   اردوگاه «کَوَر کوسَک» که اختصاص به آوارگان سوری دارد در ۱۵ کیلومتری اربیل و در مسیر جاده موصل قرار گرفته ...

نهادهایی مانند «save the children» یا «WFP» هنوز در اردوگاه سوری‌های عراق مشغول فعالیت هستند، اما بیشتر سازمان‌ها و نهادها با آغاز درگیرهای عراق و شکل گیری اردوگاه‌های آوارگان عراقی متمرکز بر آنها شده‌اند.

خبرگزاری فارس: اردوگاه آوارگان سوری عراق و غبار فراموشی سازمان‌های بین المللی

 

اردوگاه «کَوَر کوسَک» که اختصاص به آوارگان سوری دارد در ۱۵ کیلومتری اربیل و در مسیر جاده موصل قرار گرفته است.

در تابلوی ورودی این اردوگاه حدوداً ۱۱ هزار نفری تصویر بیش از ۱۰ نهاد و سازمان امداد رسان بین المللی وجود دارد که البته حضور آنها در این ایام کمرنگ شده است.

نهادهایی مانند «save the children» یا «WFP» هنوز در این اردوگاه مشغول فعالیت هستند، اما بیشتر سازمانها و نهادها با آغاز درگیرهای عراق و شکل گیری اردوگاه های آوارگان عراقی متمرکز بر آنها شده اند.

این اردوگاه که از ۱۱ ماه پیش ایجاد شده پذیرای آوارگانی از قامشلی است که به این منطقه آمدند تا با بهتر شدن شرایط به خانه و کاشانه شان بازگردند، اما حالا یکسالی است که اینجا مستقر هستند.

با ورود به اردوگاه تعدادی خردسال با خنده ای بر لب «هالُ هالُ» کنان به سمتت می آیند تا خوشامدی گفته باشند و عکسی از آنها بگیری که البته حربه شان نیز موثر می افتد!

نزدیک هر چادر که می شوی جملات «او اخوی» یا «تشرب ماء» خوشامدگویی هر خانواری است که نوشتن و عکس برداری را می بیند و تصورش این است که این گزارشها می تواند گره ای از مشکلات بی شمارش باز کند.

آوارگان سوری بسیار خونگرم تر از آوارگان عراقی هستند که شاید این موضوع به مدت حضورشان در اردوگاه باز می گردد.

آوارگان عراقی که تنها چند روزی است به این وضع گرفتار شده اند، هنوز نمی توانند واقعیت جدید را بپذیرند و از بین رفتن زندگی و کاشانه شان هنوز برایشان قابل درک نیست و به نوعی در شوک هستند؛ اما سوری ها تا حدودی با شرایط خو گرفته اند و منتظر روزهای خوب هستند تا بازگردند و بسازند آنچه ویران شده است.

از نظر خدماتی همچون آب و برق و سرویس بهداشتی و خدمات، وضعیت این اردوگاه بسیار بهتر از اردوگاه های تازه ایجاد شده برای عراقی هاست.  ۱۱ ماه گذشته و مشکلات و کاستی ها به مرور برطرف شده است، هر چند با آغاز جنگ عراق وضعیت آنها نسبت به گذشته تغییراتی داشته و توجه گذشته به آنها نمی شود.

مردان این اردوگاه روزها در اربیل کار می کنند و بر همین اساس نیازمندی های خانواده ها بیشتر از سوی خودشان تامین و تهیه می شود.

این را «خوام عارف» مدیر اردوگاه می گوید و اضافه می کند که سازمانهای بین المللی کمک کمی را به اردوگاه دارند و مردم خودشان نیازشان را تهیه می کنند و کمیته خیریه بارزانی نیز کمکهایی دارد.

البته برخی خانواده ها نیز محتاج کمک هستند که نمونه آن «حیفا محمد» است که صاحب ۴ فرزند است و همسرش بدلیل عارضه ستون فقرات قادر به حرکت نیست و چشمانش نیز نابینا شده است.

اگرچه تلاش شده تا آوارگان سختی کمتری را تحمل کنند اما رنج دربه دری و بی خانمانی را می توان از نگاه تک تک آنها خواند.

زنی جوان با ۴ فرزندش ما را دعوت می کند تا استراحتی کنیم و آبی بنوشیم و وقتی دعوتش را پاسخ می دهیم از فرصت استفاده کرده و سفره دلش را نیز کنار سینی آب و چای برایمان باز می کند. او از زمانی می گوید که در دمشق زندگی مناسبی داشته و همسرش با کامیون کار می کرده و امروز حقوق دریافتی که بالغ بر ۲۰ هزار دینار است کفاف زندگی شان را نمی دهد.

می گوید که خانواده ها اینجا به یکدیگر کمک می کنند و اگر داشته باشند برنج و روغن را تقسیم می کنند تا همسایه ها حسرت نداشتن ها را نکشند.

کاسه چشمان زن انگار از دلش کوچکتر است که هر از چندی پر، و قطره قطره لبریز می شود.

نزدیک ماه رمضان است و زن نگران است که برنج و روغن نداشته باشند و در آخر هم از ما تشکر می کند که گوش کردیم و نوشتیم ماجرایش و سختی هایش را و می گوید فقط میخواسته درد دل کند و حرفهایش را بزند و همین هم برایش کافی است.

راهنمای همراه ما که تحت تاثیر قرار گرفته تصمیم می گیرد که مقداری برنج و روغن برای این خانواده تهیه کند و ما نیز برای ادامه گزارش از چادر وی خارج می شویم.

اینجا زندگی عادی در جریان است و آرایشگاه و سوپر مارکت و میوه فروشی و حتی گیم نت و فروشگاه لباس عروس و موبایل فروشی نیز وجود دارد.

دست فروشی که با یک چرخ دستی به کار صرافی و فروش شارژ سیم کارت مشغول بود نیز همین موضوع را به ما یادآوری می کرد که اینجا جریان زندگی اگر چه نه به خوبی دمشق و قامشلی، اما وجود دارد.

سرانجام گرمای طاقت فرسا مجبورمان می کند که گزارش را تمام کنیم و مصاحبه ای را با مدیر کمپ داشته باشیم.

«خوام عارف» می گوید که در ابتدای کار، جمعیت ابن کمپ ۱۶ هزار نفر بود که به تدریج به اردوگاه های دیگر رفتند و امروز جمعیتی بین ۱۰ تا ۱۱ هزار نفر ساکن هستند.

می گوید که جمعیت نوسان دارد که یکی از دلایلش هم آمار ازدواج و تولد نوزاد است که همین موضوع نشانگر پویایی و جریان زندگی در این کمپ است.

سوری ها اگرچه سختی های زیادی طی این مدت کشیده اند اما کمترآواره ای به چشم می خورد که ظاهری عصبانی یا غمگین داشته باشد که همین موضوع نشانه امید آنها به زندگی و آینده ای بهتر از شرایط کنونی است.

غروب است و وقت رفتن؛ کودکان اما هنوز توانایی بازی و شلوغی دارند و منتظرند تا پدران و برادرانشان از اربیل بازگردند.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=13529

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.