عده‌ای از کاندیداها بدون در نظر گرفتن قواعد نظام جمهوری اسلامی و شأن یک نامزد ریاست بر «جمهور مسلمان ایرانی»، باز در حال افتادن در دامی هستند که پیش‌تر سبزگرایان در آن فروافتادند. انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری نخستین دوره‌ای بود که با انتخاب رنگ از سوی یکی از کاندیداها همراه بود؛ میرحسین موسوی، مانند ...

عده‌ای از کاندیداها بدون در نظر گرفتن قواعد نظام جمهوری اسلامی و شأن یک نامزد ریاست بر «جمهور مسلمان ایرانی»، باز در حال افتادن در دامی هستند که پیش‌تر سبزگرایان در آن فروافتادند.

انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری نخستین دوره‌ای بود که با انتخاب رنگ از سوی یکی از کاندیداها همراه بود؛ میرحسین موسوی، مانند کاندیداهای برخی کشورهای غیراسلامی که در انتخابات با نماد یا رنگی خاص حضور می‌یابند، با انتخاب رنگ سبز، وارد صحنه شد؛ کاری که عاقبت خوشی نه برای او و نه برای این رنگ‌گرایی نداشت.

 

امسال نیز با گرم شدن تنور انتخابات در هفته‌های اخیر و سپس شروع ثبت‌نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، بازار انتخاب رنگ در میان کاندیداها، بدون توجه به شرایطی که کشور ۴ سال قبل پشت سر گذاشت و یکی از دلایلش بی‌شک رنگ‌گرایی بود، داغ شده است. عده‌ای از کاندیداها بدون در نظر گرفتن قواعد نظام جمهوری اسلامی و شأن یک نامزد ریاست بر «جمهور مسلمان ایرانی»، باز در حال افتادن در دامی هستند که پیش‌تر سبزگرایان در آن فروغلتیدند. انتخاب رنگ‌های سرخ، بنفش، سفید، سبز و… به جای طرح برنامه‌ها و شعارها و مشکلاتی که باید درصدد رفع آن باشند از سوی برخی نامزدها وقتی مایه تعجب بیشتر است که برخی از آنها تنها با رنگ می‌خواهند در انتخابات حضور یابند و برای اعلام مواضع، برنامه‌ها و طرح‌های‌شان وعده آینده را می‌دهند در حالی که رنگ‌شان را برگزیده‌اند!

 

برای دقت بیشتر کسانی که با رنگی کردن فضای انتخابات، می‌خواهند رأی کسب کنند، یادآوری اتفاقات فتنه ۸۸ و انقلاب‌های رنگی در برخی کشورها شاید موجب تعقل و تفکر شود؛ فاعتبروا یا اولی الابصار.

 

جرج سوروس مولتی‌میلیاردر قوم بنی‌اسرائیل و سازمان وابسته به او؛ «بنیاد جامعه باز» تاکنون در چندین کشور دنیا که با سیاست‌های کاخ سفید مخالفند، با هزینه‌های مختصر و با تعیین رنگ یا نماد، رژیم عوض کرده‌اند. البته نام سوروس، در کنار عبارت فروپاشی اقتصادی نیز برده می‌شود. نام جورج سوروس، یهودی ثروتمند تبعه آمریکا که اصالتا اهل مجارستان است، نخستین‌بار در جریان سقوط اقتصاد کشورهای شرق آسیا در سال ۱۹۹۸ به گوش همه خورد.

 

سوروس که با ثروت افسانه‌ای خود، اقتصاد کره‌جنوبی، مالزی، اندونزی و سنگاپور را وابسته به خود کرده بود، با خارج کردن پول خود از این کشورها، آنها را سال‌های سال به خاک سیاه نشاند. «ماهاتیر محمد» نخست‌وزیر وقت مالزی در جمله‌ای تاریخی در همان زمان گفت: «سوروس در یک روز با خروج ثروتش از مالزی، اقتصاد کشور ما را که تا شب قبل، یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا بود، به نابودی کشاند». مدت‌ها طول کشید تا کشورهای فوق، کمر خود را از ضربه سوروس، راست کنند.

 

«جورج سوروس» از جمله افرادی بود که سال ۸۸ به نمایندگی از رژیم نامشروع صهیونیست و ایالات متحده، بخشی از سرمایه خود را روانه جیب‌های تجدیدنظرطلبان کرد تا در نقشه سقوط قریب‌الوقوع نظام(!) اصحاب داخلی «سبز» را، اسپانسر باشد. این نقش، به شکلی ناشیانه از سوی جناح تجدیدنظرطلب رد می‌شد؛ اما «گلن بک» از چهره‌های مطرح و قابل اعتنای رسانه‌های آمریکا، در تلویزیون وزارت جنگ آمریکا(پنتاگون) «فاکس نیوز» اذعان کرد سوروس یهودی در جریان فتنه ۸۸ در ایران، نقش غیرقابل انکاری داشته است.

 

سوروس در دهه نخست قرن جدید میلادی، به سمت سیاست، گرایش عملی بیشتری یافت و در کنار «جین شارپ» تئوریسین انقلاب‌های رنگین و کودتاهای مخملین، تامین هزینه‌های مالی روی کار آوردن دولت‌های باب میل ایالات متحده را برعهده گرفت. وی این کار را با موفقیت در کشورهای بلوک پیشین شرق به انجام رساند و دولت‌های صربستان، اوکراین، گرجستان و قرقیزستان با کودتاهای مخملین به دست غرب‌گرایان افتاد. اما سوروس چگونه در کشورهای هدف کودتا وارد عمل شد؟

 

صربستان: شناسایی و جذب نخبگان صرب علاقه‌مند به آمریکا و غرب اروپا با پول‌های کلان؛ شبکه‌سازی و نهادسازی برای برقراری ارتباط افراد نخبه با توده اجتماع؛ حمله به سیاست‌های اسلوبودان میلوشویچ رئیس‌جمهور وقت صربستان(متحد سابق غرب)؛ برگزیدن «گل‌ها» به‌عنوان نماد انقلاب؛ انتخاب زمان برگزاری انتخابات پارلمانی برای زدن ضربه نهایی؛ متهم کردن میلوشویچ به تقلب در انتخابات پارلمانی برای روی کار آوردن نخست‌وزیر مورد نظرش؛ و تسلیم شدن میلوشویچ و کناره‌گیری وی از قدرت.

 

اوکراین: برگزاری کارگاه‌های آموزشی براندازی دولت ملی و روی کار آوردن یک دولت غربگرا؛ ایجاد شکاف بین مردم و دولت؛ پررنگ کردن ارزش‌های غربی نزد مردم و بویژه جوانان؛ زیر سوال بردن ارزش‌های سنتی شرقی و ملی؛ انتخاب رنگ «نارنجی» به عنوان نماد مخالفان؛ انتخاب زمان برگزاری انتخابات ریاست ‌جمهوری برای جلوگیری از روی کار آمدن مجدد یک دولت نزدیک به روسیه که از زمان استقلال اوکراین تا زمان حاضر(سال ۲۰۰۴) امور کشور را در اختیار داشته است؛ ایجاد شبهه تقلب در انتخابات و همه‌گیر کردن آن در سطح اوکراین؛ پخش گسترده یک مستند به نام «دیکتاتور را سرنگون کن(درباره میلوشویچ)» [در ایران هم در ستادهای موسوی، این مستند پخش شد]؛ تسلیم شدن رئیس‌جمهوری برگزیده (ویکتور یانوکوویچ) در برابر نامزد شکست‌خورده غرب (ویکتور یوشچنکو).

 

گرجستان: ورود ۴۰ کارشناس بنیاد جامعه باز سوروس به گرجستان قبل از برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور؛ اختصاص بودجه ۲ میلیون و پانصد هزار دلاری به غرب‌گرایان؛ ایجاد شعبه بنیاد سوروس به صورت NGO در تفلیس؛ ایجاد NGOهای متعدد به ظاهر گرجی ولی در اصل زیر نظر بنیاد سوروس؛ نظرسنجی‌(نظرسازی) به نفع ائتلاف غرب‌گرای تروئیکای گرجستان و علیه ائتلاف گرجستان نوین‌(ملی‌گرایان)؛ برگزیدن زمان انتخابات پارلمانی برای وارد کردن ضربه نهایی؛ پخش گسترده مستند «دیکتاتور را سرنگون کن»؛ متهم کردن دولت وقت گرجستان به تقلب در انتخابات؛ بزرگنمایی اجتماع ۱۵ هزار نفری معترضان به نتیجه انتخابات در حد اجتماعی صدها هزار نفری(!)؛ انتخاب «مخمل» و «گل رز» به عنوان نمادهای معترضان و اهدای نمادین رز به نیروهای ارتش و پلیس برای مهار احساسی قدرت قانونی نیروهای امنیتی و مسالمت‌آمیز نمایش دادن اعتراضات؛ خودجوش نمایاندن اعتراضاتی که رسما از سوی بنیاد آمریکایی سوروس سازمان‌دهی شده بود؛ در نهایت حمله به پارلمان و به زیر کشیدن «ادوارد شواردنادزه» رئیس‌جمهور قانونی گرجستان که در حال سخنرانی در جمع اعضای پارلمان بود و وادار کردن وی به استعفا؛ پیروزی کودتای رنگی و روی کار آمدن «میخائیل ساکاشویلی» غرب‌گرا در گرجستان.

 

قرقیزستان: ایجاد ۵۰ سازمان بزرگ مردم‌نهاد(NGO) با پول بنیاد سوروس؛ باز هم انتخاب زمان برگزاری یک انتخابات(انتخابات شوراهای محلی) این بار در قرقیزستان؛ ایجاد اتحاد بین مخالفان رئیس‌جمهور وقت به رهبری «قربان‌بیک باقی‌اف» با نماد «گل لاله»؛ پخش مستند «دیکتاتور را سرنگون کن»؛ اعتراضات سازماندهی‌شده و خونین علیه نتیجه انتخابات پس از اعلام آن از سوی کمیسیون انتخابات قرقیزستان؛ فراری دادن عسکر آقایف رئیس‌جمهور قانونی به روسیه و به دست گرفتن قدرت توسط باقی‌اف با پیروزی کودتاچیان.

 

فتنه سبز

در میان انقلاب‌های رنگین انجام شده‌، انتخاب رنگ در فتنه ۸۸ بیش از دیگر کشورها عجیب می‌نمود. به چند دلیل: ۱) تا آن زمان سابقه نداشت برای انتخابات ایران نماد یا رنگی از سوی کاندیداها برگزیده شود و این حرکت با مشورت بنیاد جامعه باز سوروس برای اولین بار توسط موسوی انجام شد. ۲) به هر حال اینجا جمهوری اسلامی حاکم است و افراد باید توانایی و برنامه‌شان را عنوان کنند نه اینکه با انتخاب رنگ، درصدد انقلاب رنگی باشند. ۳) کارناوال‌های خیابانی هواداران یک نامزد پس از انتخاب نماد و رنگ در کشورهای دیگر برگزار می‌شود، ولی در ایران چنین چیزهایی امری غیرمعمول بود. ۴) قانون‌گرایی از ویژگی‌های کاندیداهای یک نظام اسلامی است اما متأسفانه شاهد بودیم مانند کشورهای مبتلا به انقلاب‌های رنگین، در ایران نیز در روز انتخابات، تلفن‌ها و پیامک‌های تبریک پیروزی بین هواداران سبزپوش برقرار بود و جوی در میان طرفداران کاندیدای سبز القا شده بود که گویی موسوی حتما رئیس‌جمهور می‌شود و…

 

بنیاد سوروس نقش حامی اصلی مالی را در ایران و دیگر کشورهایی که انتخابات برگزار می‌کردند برعهده داشت و به توصیه‌های جین شارپ که به صورت کتاب و فیلم در ستادهای انتخاباتی منتشر می‌شد، عمل می‌شد. البته میزان هزینه در ایران با هیچ‌ جای دنیا قابل مقایسه نیست.

 

به هر حال کودتای نارنجی در اوکراین، انقلاب گل‌ها در صربستان، توطئه رُز در گرجستان و انقلاب لاله در قرقیزستان به پیروزی رسید اما انقلاب سبز(!) در ایران، با توجه به وجود رهبری دانا و بی‌مثال چون حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای و مردمی بصیر و ولایتمدار، جز روسیاهی برای طراحان و عمله‌هایشان چیزی در برنداشت.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=3951

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.