انفجارهای بوستون توسط هر عاملی که روی داده باشد دو گزینه درباره آن صادق است و آن اینکه این امر برگرفته از تروریسم خودساخته آمریکایی است و یا برگرفته از تاوانی است که آمریکا به دلیل ترویج و گسترش تروریسم می پردازد. پاسخ هر کدام از این گزینه ها که باشد یک نتیجه خواهد داشت ...

انفجارهای بوستون توسط هر عاملی که روی داده باشد دو گزینه درباره آن صادق است و آن اینکه این امر برگرفته از تروریسم خودساخته آمریکایی است و یا برگرفته از تاوانی است که آمریکا به دلیل ترویج و گسترش تروریسم می پردازد. پاسخ هر کدام از این گزینه ها که باشد یک نتیجه خواهد داشت و آن اینکه…

 

پیارم به نقل از اختصاصی بصیرت:دو انفجار نزدیک خط پایان مسابقه دو ماراتن در شهر بوستون آمریکا به وقوع پیوست که سه کشته و ۱۴۱ زخمی برجا گذاشت. این دو انفجار حدود دو ساعت پس از آن انجام شد که نفرات اول از خط پایان رد شده بودند، زیرا در ماراتن های بزرگ تا ساعت ها پس از مشخص شدن نفرات اول، همچنان عده ای هستند که ازخط پایان می گذرند و جمعیت هم برای تشویق آنها در کنار خط پایان حضور دارند. در این حال یک مقام ارشد اطلاعاتی آمریکایی که خواست نامش فاش نشود اعلام کرد دو بمب عمل نکرده دیگر نیز نزدیک خط پایان مسابقه دو ماراتن بوستون کشف و خنثی شد. پلیس فدرال آمریکا «اف بی آی» می گوید این انفجارها اقدام تروریستی بالقوه است، اما باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از عبارت «اقدام تروریستی» استفاده نکرد ولی گفت انفجارها برنامه ریزی شده بود.

در پی انفجارهای بوستون، تدابیر امنیتی علاوه بر نیویورک و واشنگتن در لس آنجلس، سان فرانسیسکو و شیکاگو نیز تشدید شد. در عین حال، فرانسه و انگلیس نیز تدابیر امنیتی را در این کشورها تشدید کردند. این انفجارها در حالی روی داد که این روزها جشن روز ملی آمریکا برگزار می شود. نکته قابل توجه آنکه یک فعال رسانه ای فاکس نیوز ضمن مسئول دانستن مسلمانان در انفجارهای بوستون، خواستار کشتار آنان شده است. محافل سیاسی و رسانه ای آمریکا تلاش کرده اند تا این انفجارها در جهت منافع آمریکا هدایت کنند، اما همچنان سوالات متعدی درباره انفجارهای بوستون مطرح است؛ اینکه عامل واقعی این انفجارهای کیست؟ تأثیر سیاست های آمریکا بر تشدید فضای ناآرام آمریکا چیست و بهره برداری های احتمالی آمریکا از انفجارهای بوستون کدام است؟

گمانه زنی ها در باب عاملان انفجارهای بوستون

در باب انفجارهای بوستون در کنار مواضع رسمی مقامات آمریکایی که تلاش کرده اند تا با استفاده از این انفجارها فضای امنیتی کشور را تشدید کنند در باب عاملان این انفجارها گمانه زنی های متعددی مطرح است. برخی، این انفجارها را نتیجه نارضایتی مردمی از اوضاع اقتصادی و سیاسی کشورشان می دانند، چنانکه با اوج گیری بحران اقتصادی آمریکا حتی در مدارس نیز کشتار مشاهده می شود.در همین حال وجود۲۰۰میلیون اسلحه در جامعه آمریکا موجب شده تا میزان خشونت ها در جامعه شدت یابد، به ویژه اینکه رسانه ها نیز به تزریق فرهنگ خشونت در کشور می پردازند. برخی نیز این انفجارها را نتیجه اقدام حامیان آزادی حمل سلاح و در اصل لابی های اسلحه سازی می دانند که تلاش برای ممنوعیت حمل سلاح را مغایر با اهداف خود دانسته و برای مقابله با آن به هر ابزاری حتی کشتار مردم آمریکا دست می زنند. این سناریو مطرح است که آنها با معطوف ساختن جامعه به مسائل امنیتی به دنبال در حاشیه قرار دادن طرح مذکورند تا با حفظ فضای خشونت در آمریکا منافع سیاسی و اقتصادی خود را تأمین کنند.

این سناریو مطرح است که انفجارهای بوستون در کنار سایر ناآرامی های آمریکا برگرفته از تحرکات لابی صهیونیست و سرمایه داران برای سوق دادن دولت و مردم آمریکا به سوی اهداف شان باشد. لابی صهیونیستی با ایجاد فضای ناامنی تلاش کرده تا دولتمردان آمریکا را به اجرای خواسته های خود وادار سازد که تصویب حمایت کنگره آمریکا از حمله یک جانبه رژیم صهیونیستی علیه ایران یک روز پس از این انفجار این گزینه را تقویت کرده است. برخی نیز با اشاره به چالش های اقتصادی دولت، نقش کاخ سفید و دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در این عرصه را دور از ذهن نمی دانند، چرا که آمریکا با این ناآرامی ها افکار عمومی را از مسائل اقتصادی منحرف کرده، افزایش بودجه نظامی و نظامی گری در جهان و حتی تشدید فضای امنیتی داخل آمریکا به ویژه فضاسازی علیه مسلمانان را اجرایی می سازد. نکته مهم آنکه آمریکایی ها در پس هر انفجار و یا انفجارها این معنا را ترویج می کنند که همه مسلمانان تروریست نیستند، اما همه تروریست ها مسلمان هستند. جالب توجه آنکه اگر دولتمردان آمریکا با کلام هم مسلمانان را عامل جنایت معرفی نکنند با ادعای آنکه کشورهای اسلامی با آمریکا ابراز همدردی نکرده اند تفکر تروریست بودن مسلمانان را در آمریکا ترویج می کنند. گزینه دیگر برای عامل ناآرامی های آمریکا نقش القاعده و گروه های تروریستی است که البته باید در نظر داشت این گروه ها دست پرورده سازمان سیا بوده اند که فرزند ناخلف آمریکا شده و منافع آن را تهدید می کنند. مولفه دیگر نیز آن است که این انفجارها می تواند برگرفته از انتقام گیری مردم سایر کشورها از آمریکا به دلیل جنگ طلبی هایش در صحنه جهانی باشد.

تروریسم و مولفه های مطرح

نکته مهم آنکه دستگاه های امنیتی و محافل رسانه ای آمریکا بار دیگر مقوله تروریسم را درباره انفجارهای بوستون مطرح کرده اند. البته آقای اوباما رئیس جمهور آمریکا برای آنکه ادعاهایش مبنی بر موفقیت در مبارزه با تروریسم با چالش مواجه نشود در مواضع اولیه خود از به کار بردن واژه تروریست خودداری و این انفجار را اقدامی سازماندهی شده عنوان کرده است.

در باب واژه تروریسم و نقش آن در انفجار بوستون دو گزینه مطرح است.

اول: هدایت تروریسم

از زمان ریاست جمهوری جرج بوش پسر در ادبیات راهبردی آمریکا ادبیاتی مطرح شد و آن استفاده از امنیت عمومی برای رسیدن به اهداف داخلی و خارجی است. بر اساس این ادبیات دولتمردان آمریکا با به کارگیری تروریسم در حوزه داخلی و جهانی اهداف خود را پیگیری کرده اند. سرپوش نهادن بر چالش اقتصادی و ناتوانی دولت در تحقق مطالبات مردمی، ایجاد فضای رعب و وحشت در حوزه حقوق شهروندی، اجرای سناریوی مبارزه با اقلیت های دینی و نژادی به ویژه رنگین پوستان و مسلمانان، جلب حمایت مردمی برای نظامی گری در جهان و ایجاد ناآرامی در صحنه بین الملل با هدف تأمین منافع لابی های سرمایه داری به ویژه لابی اسلحه سازان و صهیونیست ها، زمینه سازی برای اجرای سیاست های سلطه طلبانه و استمرار سیاست غارت جهان و… بخش هایی از بهره برداری دولتمردان آمریکا از تروریسم است. اکنون نیز هر چند که اوباما ادعای مبارزه با تروریسم را دارد اما برآورد چالش ها و اهداف داخلی و خارجی دولتمردان آمریکا سناریوی پیوند تروریسم و دولتمردان آمریکا را همچنان محتمل می سازد. این امر زمانی آشکارتر می شود که دولتمردان آمریکا همچنان از تروریست ها در اکثر نقاط جهان برای رسیدن به منافع خود بهره برداری می کنند که نمود عینی آن را در حمایت آمریکا از تروریست ها در غرب آسیا و آفریقا و یا پناه دادن به گروهک تروریستی منافقین می توان مشاهده کرد.

دوم: تاوان حمایت از تروریسم

زمانی نظام سلطه در صحنه بین الملل هرگونه اقدامی را علیه بشریت صورت می داد بدون آنکه شاهد واکنشی در برابر آن باشد. این فرایند دوام نیاورد و در نهایت حرکت های هر چند با سازماندهی ضعیف در برابر جرم و جنایات صورت گرفته از جانب استعمار شکل گرفت که برگرفته از همان ابزارهایی بود که سلطه گران برای استعمار و استثمار بشریت استفاده می کردند. تروریسم مولفه ای بوده که به صورت مستقیم از سوی سلطه گران و یا با کمک ایادی شان برای سلطه بر جهان به کار گرفته شده است که نمود آن را در جنایات ضد بشری نظام سلطه می توان مشاهده کرد. بررسی تحولات جهانی در قرن بیستم نشان می دهد که نظام سلطه با محوریت آمریکا همواره از ابزار تروریسم برای سلطه بر جهان استفاده کرده است. گاهی با اقدام مستقیم و زمانی با بهره گیری از گروه های تروریستی و گاه با ادعای مبارزه با آنها. این رویکرد در حالی از محورهای سیاست های نظام سلطه بوده است که آنها یک اصل را نادیده گرفته اند و آن اینکه جاده تروریسم راهی یک طرفه نیست که صرفاً این کشورها در آن حرکت کنند و به تأمین منافع شان بپردازند.

مسئله مهم آن است که روند تحولات نشان می دهد که کشورهایی مانند آمریکا که عاملان تشکیل گروه های تروریستی در سراسر جهان هستند اکنون از سوی همین گروه ها و یا شاکله های اجتماعی و مردمی که مخالف سیاست های آمریکا هستند آسیب می بینند. بر این اساس است که برخی منابع خبری اعلام کرده اند احتمال دست داشتن جریانی از داخل آمریکا در انفجار بوستون دور از ذهن نیست. آمریکایی که زمانی از تروریسم برای سلطه بر جهان استفاده می کرده اکنون گرفتار همان تروریسم شده است که نتیجه آن گسترش ناآرامی در داخل آمریکا است. تروریسمی که آمریکا در جهان گسترش داده می رود تا گریبانگیر این کشور و متحدانش شود، چنانکه جهانیان بارها به آمریکا و اروپا هشدار داده اند که حمایت شان از تروریسم در سوریه شاید چالش ها علیه نظام سوریه را به نفع غرب شدیدتر کند و بر مصائب این ملت بیفزاید، اما مسلماً غرب توان مهار تروریسم خودساخته در سوریه را نخواهد داشت و در نهایت تروریسم لجام گسیخته دست پرورده غرب به بحرانی برای کل منطقه منجر می شود که در نهایت تهدیدکننده امنیت و منافع غرب خواهد بود.

با توجه به انفجار بوستون و تشدید فضای ناآرامی در آمریکا این سوال مطرح است که آیا دولتمردان آمریکا از انفجارهایی مانند بوستون درس عبرت خواهند گرفت و برای تأمین جان شهروندان شان هم که شده تروریسم را از سیاست های خود حذف خواهند کرد یا آنکه همچنان به دنبال بهره گیری از تروریسم خواهند بود و در این راه شهروندان خود را نیز قربانی می سازند؟

آمریکا باید پاسخ دهد. با توجه به اوضاع حاکم بر آمریکا و انفجارها و کشتارهای خونینی که هر روز در این کشور روی می دهد، مردم آمریکا از دولتمردان شان انتظار دارند که پاسخ دهند که چگونه ادعای ناجی بشریت را دارند، در حالی که در داخل توان تأمین امنیت جان مردم خود را ندارد. آمریکا چگونه از پایان جنگ در جهان می گوید در حالی که اقدامی برای جمع آوری ۲۰۰ میلیون سلاح موجود در کشور خود صورت نمی دهد؟ نکته قابل توجه آنکه دولتمردان آمریکا به جای آنکه بر ناتوانی خود در حفظ امنیت جان مردم اذعان کند به دنبال مقصر می گردند که محور آن را ادعاهای واهی علیه مسلمانان و جامعه رنگین پوستان تشکل می دهد.این پرسش مطرح است که چرا آمریکا هر زمان که در تأمین امنیت شهروندان خود ناتوان می شود به متهم سازی مسلمانان می پردازد و با این اقدام، هم بر کم کاری خود سرپوش می گذارد و هم طرح اسلام ستیزی را اجرا می کند؟

نکته قابل توجه آنکه همزمان با انفجارهای بوستون عرصه جهانی شاهد تحولات مهمی در حوزه امنیتی است. عراق در روزهای اخیر شاهد موجی از انفجارهای خونین بوده است که صدها کشته و زخمی بر جا گذاشته است. در پاکستان و افغانستان نیز انفجارهای خونین روی داده است که فضای ناامنی این کشورها را تشدید کرده است. در میانمار نیز حملات نژادپرستانه بوداییان علیه مسلمانان ادامه دارد و صدها قربانی برجای گذاشته است. در فلسطین نیز صهیونیست ها هر روز ابعاد جدیدی از جنایت علیه فلسطینی ها را اجرا می کنند. در سوریه نیز گروه های تروریستی کشتار مردم را به فرمان غرب اجرا می کنند.مجموع این تحولات همزمان با انفجارهای بوستون در حالی روی می دهد که نوع رفتارهای آمریکا در مقابل آنها قابل تأمل است. دولتمردان آمریکا انفجارهای بوستون و کشته شدن سه شهروند آمریکایی را در بوق های رسانه ای خود در وسیع ترین سطح مطرح ساختند، در حالی که دربرابر حوادث خونین و کشتارهایی که در عراق، سوریه، افغانستان و پاکستان از سوی گروه های تروریستی روی داده راه سکوت در پیش گرفته و واکنشی نداشته اند. افکار عمومی آمریکا این سوال را دارد که چگونه است که سایر کشورهای جهان در برابر انفجارهای بوستون واکنش نشان داده و کشته شدن مردم را محکوم کرده اند، اما آمریکا درباره حوادث مشابه و کشته شدن هزاران انسان بی گناه از جمله در عراق، افغانستان، سوریه، پاکستان، کشورهای آفریقایی و… راه سکوت در پیش گرفته و حتی در مواردی از این حوادث به عنوان بهانه ای برای دخالت در امور این کشورها استفاده می کند؟ آیا این رفتار نشانگر آن است که آمریکا خود با ناآرامی ها و کشتار مردم سایر کشورها ارتباط دارد و از آن در جهت منافع خود استفاده می کند؟

نکته مهم آنکه سازمان ملل و کشورهای غربی سریعاً در برابر تحولاتی مانند بوستون موضع گیری می کنند، در حالی که در برابر تحولاتی مانند انفجارهای خونین در سایر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی سکوت کرده و یا نسخه های عجیب تجویز می کنند.این سوال از سازمان ملل و کشورهای غربی مطرح است که دلیل این رویکرد دوگانه چیست و دیگر اینکه چگونه غرب و سازمان ملل انفجارهایی مانند پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه را که از سوی گروه های تروریستی صورت می گیرد صدای مخالفان دولت ها معرفی می کنند و خواستار توجه دولت ها به صدای آنها می شوند، اما در برابر مسئله آمریکا به شکلی متفاوت عمل می کنند. آیا انفجارها و ناآرامی های آمریکا را نمی توان صدای مخالفان دولت آمریکا دانست؛ چه مخالف داخلی و چه مخالف خارجی که وظیفه دولت آمریکا شنیدن صدای آنها است؟ به هر حال انفجارهای بوستون بار دیگر پرسش هایی را مطرح می سازد که دولتمردان آمریکا، سازمان ملل و دولت های غربی باید پاسخگوی آن باشند، هر چند که آنها با حاشیه سازی به دنبال طفره رفتن از پاسخگویی هستند.

جان کلام

در جمع بندی کلی از آنچه ذکر شد می توان گفت که انفجارهای بوستون توسط هر عاملی که روی داده باشد دو گزینه درباره آن صادق است و آن اینکه این امر برگرفته از تروریسم خودساخته آمریکایی است و یا برگرفته از تاوانی است که آمریکا به دلیل ترویج و گسترش تروریسم می پردازد. پاسخ هر کدام از این گزینه ها که باشد یک نتیجه خواهد داشت و آن اینکه مردم آمریکا تاوان سیاست های دولتمردانی را می پردازند که نه تنها مردم جهان بلکه جان شهروندان آمریکایی نیز برای شان مهم نبوده و صرفاً تأمین منافع اقشاری خاص یا به قول مردم آمریکا همان یک درصدی ها در برابر ۹۹ درصد جامعه را در نظر دارند. یک درصدی که شامل سرمایه داران، لابی های اسلحه و لابی صهیونیستی است که تصمیم گیرندگان نظام آمریکا بوده و برای منافع خود حاضر به قربانی کردن تمام بشریت حتی شهروندان آمریکایی هستند.

بر این اساس می توان گفت که دولتمردان آمریکا عاملان اصلی کشتار بوستون هستند هر چند که با فرافکنی به دنبال یافتن متهمی در داخل و یا خارج آمریکا هستند، تا چهره خویش را پشت نقاب آنها پنهان سازند.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=3680

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.