پایگاه بصیرت:آژانس بینالمللی انرژی (مستقر در پاریس) اخیرا در گزارش «چشمانداز انرژی جهان: گزارش سال ۲۰۱۲” که ۱۲ نوامبر۲۰۱۲ منتشر شده در مورد وضعیت آینده انرژی جهان منتشر و این گونه پیشبینی کرده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی تولید نفت جهان افزایش یافته و در مقابل، میزان تقاضا برای انرژی فسیلی کاهش مییابد. بدین ...
پایگاه بصیرت:آژانس بینالمللی انرژی (مستقر در پاریس) اخیرا در گزارش «چشمانداز انرژی جهان: گزارش سال ۲۰۱۲” که ۱۲ نوامبر۲۰۱۲ منتشر شده در مورد وضعیت آینده انرژی جهان منتشر و این گونه پیشبینی کرده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی تولید نفت جهان افزایش یافته و در مقابل، میزان تقاضا برای انرژی فسیلی کاهش مییابد.
بدین ترتیب قیمت انرژی نیز کاهش خواهد یافت. در این راستا، عمدهترین دلیل برای چنین ادعایی را در مواردی چون به صرفه نبودن استخراج و تولید نفت در کشورهای آسیایی صادرکننده نفت، افت اقتصادی کشورهای غربی، کاهش وابستگی رشد اقتصادی غرب به انرژیهای فسیلی و در نهایت دستیابی به فناوریهای جدید برای تولید نفت در کشورهایی مانند آمریکا و به صرفه بودن آن دانسته است. بنابر پیشبینی «آژانس بینالمللی انرژی»، انرژیهای تجدیدپذیر تا سال ۲۰۱۵، عنوان دومین منبع بزرگ تولید برق جهان را به خود اختصاص داده و تا سال ۲۰۳۵ نیز به زغالسنگ، نخستین منبع تولید برق نزدیک خواهند شد. با این وجود، آژانس بینالمللی انرژی در گزارش اخیر خود، هشدار داده است تحقق این افزایش سریع به تداوم اعطای یارانهها وابستگی بسیاری دارد. میزان اعطای یارانهها در سال ۲۰۱۱ (ازجمله برای سوختهای زیستی) برابر با ۸۸ میلیارد دلار بوده، اما در بازه زمانی باقیمانده تا سال ۲۰۳۵، این رقم باید به ۸/۴ تریلیون دلار افزایش یابد. اگرچه پس از حادثه نیروگاه هستهای فوکوشیما در ژاپن، میزان تمایل برای استفاده از انرژی هستهای با بازبینی سیاستها در برخی از کشورها کاهش یافته، اما ظرفیت موجود در این حوزه همچنان رو به افزایش پیشبینی میشود. چین، کره جنوبی، هند و روسیه بیشترین سهم را در این روند افزایشی به خود اختصاص دادهاند. همچنین، گزارش آژانس به این نکته اشاره داشته که جهان برای محدود کردن گرمایش جهانی به ۲ درجه سانتیگراد نیازمند بهبود و ارتقا بهرهوری انرژی است و باید استفاده از دو سوم ذخایر سوختهای فسیلی را کنار بگذارد و از این رو، حمایت برخی دولتها از سوختهای فسیلی نسبت به منابع تجدیدپذیر توجیه پذیر نیست. به گفته «فاتح بیرول»، اقتصاددان ارشد آژانس بینالمللی انرژی و مولف ارشد گزارش اخیر، تجزیه و تحلیلهای این مرکز نشان میدهد در نبود سیاستهای منسجم و هماهنگ، دو سوم از پتانسیل اقتصادی مناسب برای بهبود بهرهوری انرژی تا سال ۲۰۳۵ به کار گرفته نخواهند شد. این در شرایطی است که تحقق آن میتواند امنیت انرژی و مزایای اقتصادی مانند کاهش هزینههای سوخت با میانگین ۲۰درصدی را در پی داشته باشد. دکتر «استفان سینگر» دبیرکل صندوق جهانی حیاتوحش (WWF) نیز از کاهش و قطع یارانههای سوختهای فسیلی و تغییر مسیر سرمایهگذاریها به سوی منابع انرژی پاک و حفاظت از انرژی پشتیبانی کرده است. به اعتقاد وی، اشاره مستقیم آژانس بینالمللی انرژی به عدم استفاده از دو سوم ذخایر سوختهای فسیلی برای تحقق هدف ۲ درجه سانتیگراد، آخرین میخ را بر تابوت اعتبار این صنعت کوبیده است. این مساله نه تنها شامل برنامههای توسعه استخراج از مناطقی مانند قطب شمال میشود، بلکه منابع موجود را نیز در بر میگیرد. در حقیقت، این بهایی است که جهان برای جلوگیری از بروز فاجعه آب و هوایی باید پرداخت کند.
«ماریا وان درهوون» مدیر اجرایی آژانس بینالمللی انرژی میگوید: آمریکای شمالی در تغییر شکل تولید نفت و گاز در خط مقدم قرار دارد. این تغییر شکل بر تمام مناطق جهان تأثیر خواهد گذاشت، این استعداد برای ایجاد تغییرات در کارآیی انرژی جهانی وجود دارد. پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۵ خواهیم توانست معادل یک پنجم تقاضا برای انرژی در سال ۲۰۱۰ صرفهجویی کنیم. به عبارت دیگر کارآیی در مصرف انرژی درست به اندازه تولید انرژی اهمیت دارد و بالا بردن کارآیی در انرژی میتواند به مثابه یک سیاست منحصر به فرد عمل کرده و فواید متعددی داشته باشد.
گزارش آژانس چگونگی تغییر نقشه انرژی جهانی و نقش کشورها، مناطق و سوختهای مختلف در سیستم انرژی جهانی طی دهههای آینده را نیز ترسیم کرده است. بر همین اساس، آمریکای شمالی در خط مقدم تحول فراگیر در تولید نفت و گاز قرار دارد که تمامی مناطق جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اما همچنان پتانسیل تغییری مشابه در راستای بهرهوری انرژی وجود دارد. بنابر گزارش چشمانداز انرژی جهان، رشدی غیرمعمول در تولید نفت و گاز طبیعی آمریکا رخ خواهد داد که تغییری بزرگ در جریان انرژی جهان ایجاد خواهد کرد. با توجه به «سناریو مرکزی» این گزارش، آمریکا تا سال ۲۰۲۰ به یک صادرکننده بزرگ گاز طبیعی مبدل شده و تا سال ۲۰۳۵ در حوزه انرژی به خودکفایی خواهد رسید. همچنین، آمریکای شمالی به عنوان صادرکننده بزرگ نفت شناخته شده و تغییر مسیر تجارت بینالمللی نفت را تسریع میکند. در این شرایط، حدود ۹۰ درصد صادرات نفت خاورمیانه تا سال ۲۰۳۵ به آسیا اختصاص خواهد یافت.افزون بر این، انتظار میرود تغییرات منطقهای موجب افزایش تقاضای انرژی جهانی تا سال ۲۰۳۵ به میزان یک سوم شوند. در این میان چین، هند و خاورمیانه ۶۰درصد از این رشد را به خود اختصاص میدهند، اما میزان تقاضا در کشورهای عضو «سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی» OECD رشد کمتری را شاهد خواهد بود. در مقابل، تغییری قابل توجه به سوی گاز و منابع انرژی تجدیدپذیر ایجاد میشود.
در این میان، سوختهای فسیلی در ساختار انرژی جهان به واسطه یارانههایی که در سال ۲۰۱۱ با ۳۰ درصد افزایش به ۵۲۳ میلیارد دلار رسیدند، همچنان عنصر غالب خواهند بود. پیشبینی میشود عراق پیشرفت چشمگیری در صنعت نفت خود داشته و ۴۵درصد از رشد تولید نفت جهانی تا سال ۲۰۳۵ را به خود اختصاص دهد. اگرچه تصویر منطقهای گاز طبیعی متفاوت است، اما چشمانداز جهانی آن طی دهههای آینده روشن به نظر میرسد. میزان تقاضا تا سال ۲۰۳۵ با ۵۰ درصد افزایش به ۵ تریلیون متر مکعب خواهد رسید. از سوی دیگر، تقاضای قوی یا تغییری چشمگیر برای زغالسنگ به قدرت تصمیم گیریها درباره منابع انرژی با انتشار گازهای گلخانهای پایین یا کاملا پاک و تغییرات قیمت این محصول بستگی خواهد داشت. در سناریو سیاستهای جدید، تقاضای جهانی زغال سنگ به میزان ۲۱ درصد افزایش خواهد یافت که چین و هند بیشترین سهم را به خود اختصاص میدهند. این در شرایطی است که آب نیز نقشی کلیدی در تولید انرژی داشته و در حال حاضر، بخش انرژی ۱۵درصد از مصرف آب شیرین جهان را به خود اختصاص داده است. این نیاز رو به افزایش بوده و آب را به معیاری مهم برای ارزیابی پروژههای انرژی مبدل میکند. «سناریو جهان کارآمد» نیز نشان میدهد افزایش بهرهوری انرژی میتواند به سادگی و از طریق اتخاذ اقدامهایی که از نظر اقتصادی توجیه پذیر هستند، انجام شود. از این رو، تلاشهای گستردهتر و بیشتر درباره بهرهوری انرژی موجب کاهش رشد تقاضای انرژی جهان به نصف خواهد شد. بر همین اساس، تقاضای جهانی نفت تا پیشاز سال ۲۰۲۰ به اوج خواهد رسید و تا سال ۲۰۳۵ به میزان ۱۳میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت. این کاهش برابر است با جمع تولید فعلی روسیه و نروژ. منابع حاصل از این رهگذر به جهتگیری مجدد اقتصاد جهان منجرخواهد شد، و کل تولید اقتصاد تا سال ۲۰۳۵ به ۱۸ تریلیون دلار خواهد رسید. از این مبلغ بیشترین سهم به هند، چین، آمریکا و اروپا تعلق خواهد داشت. گزارش چشمانداز انرژی جهان در سال ۲۰۱۲ ازنتایج یک تلاش کارآمد درجهان سخن میگوید و نشان میدهد با اتخاذ تصمیماتی با توجیه اقتصادی به راحتی میتوان به بهبود کارآیی انرژی دست یافت. تلاش همه جانبه در زمینه کارآیی انرژی میتواند رشد تقاضای جهانی برای انرژی را تا نصف کاهش دهد.
۱- چشمانداز کوتاه مدت عرضه و تقاضای جهانی نفت خام در افق ۲۰۳۵
براساس گزارش جدید «چشمانداز انرژی جهان» آژانس بینالمللی انرژی، تقاضای جهانی نفت خام از حدود ۴/۸۷ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به بیشاز ۶/۹۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۵ افزایش خواهد یافت که در مقایسه با گزارش سال ۲۰۱۱ این سازمان به میزان ۸۰۰ هزار بشکه در روز بیشتر برآورد شده است. بر اساس این پیشبینی تقاضای جهانی نفت خام در سال ۲۰۳۵ به بیش از ۷/۹۹ میلیون بشکه در روز خواهد رسید که به میزان ۳۰۰ هزار بشکه در روز بالاتر از گزارش ۲۰۱۱ تخمین زده شده است. متوسط نرخ رشد سالیانه تقاضای جهانی نفت خام طی دوره ۲۰۳۵-۲۰۱۱ در حدود ۶/۰ درصد پیشبینی شده است که در این میان نرخ رشد تقاضای نفت خام منطقه غیر سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD)در حدود ۷/۱ درصد و منطقه OECD در حدود منفی یک درصد خواهد بود. لذا میزان تقاضای نفت خام OECD از حدود ۱/۴۲ میلیون بشکه در روز به کمتر از ۲/۴۱ میلیون بشکه در روز و ۳/۳۳ میلیون بشکه در روز به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۳۵ کاهش خواهد یافت. از سوی دیگر تقاضای نفت خام کشورهای غیر OECD از ۴/۳۸ میلیون بشکه در روز به بیش از ۲/۴۳ میلیون بشکه در روز و ۲/۵۷ میلیون بشکه در روز به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۳۵ افزایش خواهد یافت.
۲- چشمانداز تقاضای جهانی نفت خام در افق ۲۰۳۵
براساس گزارش آژانس، رشد مصرف نفت خام در کشورهای نوظهور بخصوص در بخش حمل و نقل کشورهای چین، هند و خاورمیانه بیش از کاهش تقاضا در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD) بوده و این امر سبب افزایش تقاضای جهانی نفت خواهد شد. تقاضای نفت خام در کشور هند طی دوره مذکور از نرخ رشد سالیانهای معادل ۳/۳ درصد برخوردار بوده و از حدود ۴/۳ میلیون بشکه در روز به بیش از ۵/۷ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. در کشور چین نیز تقاضای نفت خام با نرخ رشد متوسط سالیانه حدود ۲/۲ درصد از ۹ میلیون بشکه در روز به بیش از ۱/۱۵ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت.
بر اساس پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، تولید جهانی نفت خام از ۵/۸۴ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۳/۸۹ میلیون بشکه در روز و ۹/۹۶ میلیون بشکه در روز به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۳۵ افزایش خواهد یافت. بر این اساس مجموع ظرفیت تولید نفت خام اعضای اوپک از حدود ۷/۳۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۳/۳۷ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۵ و ۵/۴۶ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۳۵ افزایش خواهد یافت که در مقایسه با گزارش سال ۲۰۱۱ این سازمان به ترتیب در حدود ۲/۱میلیون بشکه در روز و ۲/۲ میلیون بشکه در روز پایین تر تخمین زده شده است. بیشترین افزایش تولید در میان اعضای اوپک مربوط به کشور عراق بوده و تولید نفت خام این کشور از حدود ۳ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۲/۴ میلیون بشکه در روز و ۱/۶ میلیون بشکه در روز به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر تولید نفت خام عربستان سعودی از ۱/۱۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به آرامی کاهش یافته و به حدود ۹/۱۰ میلیون بشکه در روز و ۶/۱۰میلیون بشکه در روز به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ خواهد رسید. تولید نفت خام ایران نیز از ۲/۴ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به کمتر از ۲/۳ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۵ کاهش خواهد یافت. همچنین تولید نفت خام روسیه از ۶/۱۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به حدود ۵/۱۰ میلیون بشکه در روز و ۲/۹ میلیون بشکه در روز به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ کاهش خواهد یافت.
۳- چشمانداز تولید جهانی نفت خام در افق ۲۰۳۵
تولید نفت خام ایالات متحده آمریکا تا سال ۲۰۱۷ از عربستان پیشی گرفته و مقام اول تولید کننده نفت خام جهان را تصاحب خواهد نمود. بر این اساس تولید نفت خام آمریکا در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ به ترتیب تا حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز و ۱/۱۱ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت، ولی مجددا تا سال ۲۰۳۵ روندی کاهشی در پیش گرفته و به حدود ۲/۹ میلیون بشکه در روز خواهد رسید. با توجه به افزایش قابل توجه تولید نفت خام آمریکا و همچنین بهبود کارایی مصرف انرژی در این کشور، میزان وابستگی این کشور به واردات نفت خام به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت، در حالیکه میزان وابستگی سایر مصرف کنندگان عمده جهان مانند چین و هند به واردات نفت خام به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت. در افق ۲۰۳۵ کشور چین به بزرگترین وارد کننده نفت خام جهان تبدیل خواهد شد.
۴- چشمانداز خالص واردات نفت خام مناطق عمده مصرف کننده در افق ۲۰۳۵
بر اساس سناریوی «سیاستهای جدید» آژانس بینالمللی انرژی، میانگین قیمت اسمی نفت خام وارداتی کشورهای عضو آژانس از حدود ۶/۱۰۷ دلار در هر بشکه در سال ۲۰۱۱ به ۱۲۷ دلار در هر بشکه، ۷/۱۴۶ دلار در هر بشکه و ۲۱۵ دلار در هر بشکه به ترتیب در سالهای ۲۰۱۵، ۲۰۲۰ و ۲۰۳۵ افزایش خواهد یافت. طی دوره مذکور قیمت واقعی نفت خام بر پایه دلار ثابت سال ۲۰۱۱ نیز به ۱۱۶ دلار در هر بشکه، ۵/۱۱۹ دلار در هر بشکه و ۱۲۵ دلار در هر بشکه افزایش خواهد یافت.
۵- اوپک در گزارش آژانس بینالمللی انرژی
در مورد اوپک، آژانس بینالمللی انرژی اعلام کرده است: مجموع ظرفیت تولید نفت خام اعضای اوپک از رقم روزانه ۳۵ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در سال ۲۰۱۱ به روزانه ۳۷ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در سال ۲۰۱۵ و ۳۸ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در سال ۲۰۲۰ میرسد. برآوردها نشان میدهد تولید نفت خام کشورهای عضو اوپک قرار است تا سال ۲۰۲۵ به روزانه ۴۰میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه، روزانه ۴۶ میلیون و ۵۰۰هزار بشکه تا سال ۲۰۳۰ و ۴۶ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز تا سال ۲۰۳۵ برسد. بر اساس ارزیابی آژانس بینالمللی انرژی، تولید نفت خام عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ به روزانه ۱۰ میلیون و۹۰۰هزار بشکه، در سال ۲۰۱۵ به روزانه ۱۰ میلیون و۶۰۰ هزار بشکه و سرانجام در سال ۲۰۳۵ به ۱۲ میلیون و ۳۰۰هزار بشکه در روز میرسد. دراین زمینه گزارش اوپک درباره چشمانداز صنعت نفت جهان نشان میدهد تقاضای جهانی انرژی در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۳۵ با ۵۴ درصد رشد رو به رو خواهد بود به طوری که سهم سوختهای فسیلی در تامین نیازهای انرژی جهان از رقم کنونی ۸۷درصد در بازه زمانی یاد شده به ۸۲ درصد کاهش مییابد. اعضای اوپک در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، معادل ۲۷۰ میلیارد دلار در ۱۱۶ پروژه تثبیت و افزایش تولید نفت خام سرمایهگذاری میکنند که در مجموع تولید نفت خام کشورهای عضو این سازمان از جمله مایعات گازی تا سال ۲۰۱۶ روزانه ۵ میلیون بشکه افزایش مییابد. اعضای اوپک برای تامین تقاضای جهانی نفت خام تا سال ۲۰۳۵ باید تولید نفت خام خود را روزانه ۵میلیون بشکه افزایش دهند.بر اساس این ارزیابی، میانگین بهای سبد نفتی اوپک تا سال ۲۰۱۶ در سطح ۱۰۰ دلار برای هر بشکه باقی میماند و این رقم تا سال ۲۰۲۵ به ۱۲۰ دلار برای هر بشکه میرسد. میانگین بهای سبد نفتی اوپک در سال جاری ۱۰۰دلار برای هر بشکه خواهد بود و این رقم تا سال ۲۰۳۵ به دلیل افزایش هزینههای تولید به ۱۵۵ دلار برای هر بشکه میرسد.
ملاحظات
۱- مهمترین بخش گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی در مورد چشمانداز انرژی جهان تا سال ۲۰۳۵، به چشمانداز تحول در عرضه و تقاضا و صادرات و واردات انرژی در آمریکای شمالی و خصوصا ایالات متحده آمریکا مربوط میشود. چشمانداز ۲۰۱۲ آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرده که ایالات متحده در سال ۲۰۱۲ به یک صادرکننده خالص گازطبیعی تبدیل میشود. همچنین یکی از اقتصاددانان ارشد آژانس در مصاحبهای که برای معرفی این چشمانداز برگزار شد، گفته است که ایالات متحده در حدود سال ۲۰۱۷ به اولین تولید کننده نفت جهان تبدیل خواهد شد و از این جهت از روسیه و عربستان سعودی سبقت خواهد گرفت. آژانس پیشبینی کرده تولید نفت ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ به ۱/۱۱ و در سال ۲۰۲۵ به ۹/۱۰ میلیون بشکه در روز برسد. البته براساس این پیشبینی عربستان سعودی مجددا از سال ۲۰۳۰ با ۴/۱۱ میلیون بشکه در روز به جایگاه اول باز خواهد گشت و تولید نفت ایالات متحده در آن سال حدود ۲/۱۰ میلیون بشکه در روز خواهد بود.تولید گاز ایالات متحده از سال ۲۰۰۵ و تولید نفت آن از سال ۲۰۰۸ روند صعودی به خود گرفتهاند که تمامی این افزایش تولید از منابع اصطلاحا غیرمرسوم نفت وگاز حاصل شده است. ایالات متحده بر خلاف اینکه منابع مرسوم نفت و گازش ته کشیده است دارای منابع عظیم اصطلاحا غیرمرسوم هیدروکربنی است. افزایش تولید آمریکا از منابع مذکور مرهون افزایش قیمت نفت در دروه ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ بوده است، قیمتهای بالای نفت در این دوره موجب شد که استخراج نفت از منابع غیرمرسوم اقتصادی شود و سرمایهگذاری عظیمی در این بخش صورت گیرد. شاید از همین جا بتوان درک کرد که چرا آمریکائیها بعد از سال ۲۰۰۸ نیز علیرغم بحران و رکود شدید اقتصادی، مشکل چندانی با قیمتهای بالای نفت خام در دامنه ۸۰تا ۱۰۰ دلار نداشته اند و خواهان بازگرداندن قیمت جهانی نفت به دامنه قبل از ۲۰۰۴ نبودهاند. چرا که بازگشت قیمتها به دامنه (۳۰تا۴۰دلاری) قبل از ۲۰۰۴، سیاستهای انرژی این کشور را تسهیل و حمایت نمیکند، ضمن اینکه در شرایط رکود ساختاری تحرک بخش نفت و گاز و انرژی به عنوان یک بخش مهم اقتصادی، به نوبه خود مغتنم است و این امتیازی است که آمریکا و کانادا درمقایسه با سایر رقبای مهم اقتصادی خود در سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، از آن بهرهمند هستند. تحولات و خیزشهای مردمی کشورهای عربی خصوصا در کشور لیبی نیز به حفظ قیمتهای جهانی نفت در دامنه مورد بحث کمک کرد و بعد از بازگشت نفت لیبی به به بازار هم، تحریم نفتی ایران بالانس عرضه و تقاضا را در جهت حفظ این دامنه قیمتی برقرار کرده است و با این وصف شاید بتوان پیشبینی کرد که در صورت افت شدید قیمتهای جهانی نفت نسبت به این دامنه، احتمال تشدید تحریم نفتی علیه ایران وجود خواهد داشت و اگر هم مساله تحریم ایران به هر طریقی حل شود احتمالا عربستان سعودی با کاهش تولید نفت خود در این جهت ایفای نقش خواهد نمود.
باید توجه داشت که همزمان با افزایش تولید نفت خام ایالات متحده، درحالی که متناسب با افزایش تولید گازطبیعی، میزان تولید میعانات نفتی در این کشور نیز افزایش یافته و بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، کل تولید سوخت مایع در این کشور در سال ۲۰۱۱ حدود ۱۴/۱۰ میلیون بشکه در روز بوده است و واردات نفت این کشور در چند سال اخیر با کاهش قابل توجهی همراه بوده است. آژانس بینالمللی انرژی، برآورد کرده است که ظرف ده سال آینده خالص واردات نفت ایالات متحده به ۴میلیون بشکه کاهش خواهد یافت درحالیکه این عدد در سال ۲۰۱۱ حدود ۷/۸ میلیون بشکه در روز بوده است. همچنین این برآورد حاکی از آن است که ایالات متحده در سال ۲۰۳۵ از نظر انرژی کاملا خود کفا خواهد بود و نیازی به واردات نخواهد داشت. ضمنا باید توجه داشت که بی نیازی ایالات متحده به منابع انرژی خارج از قاره آمریکا خیلی سریعتر از سال ۲۰۳۵ و در ۱۲-۱۰ سال دیگر رخ خواهد داد. در جریان رقابتهای انتخاباتی میان اوباما و رامنی، سیاستهای اعلام شده انرژی توسط هر دو کاندیدا بر قطع وابستگی انرژی ایالات متحده به خارج از قاره در افق ۲۰۲۰ تاکید داشت و این نشان میدهد که این مساله، استراتژی بلند مدت انرژی این کشور است که به هرحال دنبال خواهد شد.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، در افق ۲۰۳۵ منطقه آمریکای شمالی به صادرکننده خالص هیدروکربنها تبدیل خواهد شد. این تحول مهم در چشمانداز تولید نفت و گاز در آمریکای شمالی، بدون شک آثار تجاری هم خواهد داشت که گزارش آژانس به آن اشاره کرده است. این گزارش اشاره دارد که تا سال ۲۰۳۵ به تدریج تا حدود ۹۰ درصد از صادرات نفت منطقه خاورمیانه به مقصد آسیا و عمدتا دو کشور چین و هند خواهد بود. اما مسالهای که توجه به آن بسیار حائز اهمیت است و لازم است مورد بحث و بررسی فراوانی قرارگیرد، آثار ژئوپلتیک این تحول است که میتواند در دهه آینده بر سرنوشت منطقه خاورمیانه و خلیج فارس تاثیرگذار باشد. برای درک اهمیت این موضوع و دگرگونی، توجه به نکات زیر ضروری است:
الف- این احتمال وجود دارد که ایالات متحده بدنبال کاهش و قطع وابستگی انرژیاش به منطقه خلیج فارس، توجهش به این منطقه رقیق شود و حضورش را در منطقه کاهش دهد و در اینصورت اهمیت امنیت تنگههای استراتژیک هرمز و باب المندب و کانال سوئز نیز برای آمریکا کم خواهد شد و متقابلا مساله امنیت منطقه برای رشد و توسعه اقتصادی کشورهای آسیایی و خصوصا دو کشور چین و هند افزایش خواهد یافت و در این صورت قابل بررسی است که تغییر در منافع و علائق به منطقه خلیج فارس و خاورمیانه چه آثاری بر ساختار قدرت و روابط در سطح بینالمللی و خصوصا منطقه خواهد داشت.
ب- در نقطه کاملا مقابل احتمال فوق، بینیاز شدن ایالات متحده از نفت و گاز خاورمیانه نه تنها موجب کاهش علائق این کشور به منطقه نخواهد شد بلکه این امر قدرت مانور آمریکا را در منطقه افزایش خواهد داد. در این رابطه باید توجه داشت که سلطه بر مناطق نفت خیز جهان و کنترل آبراهها و معابر عبور انرژی، ابزار و اهرم قدرت آمریکا و تفوق این کشور بر رقبای اقتصادی خود است. بنابراین وقتی که ایالات متحده خودش از منابع منطقه بینیاز باشد قدرت مانورش برای فشار بر رقبایی که نیازمند منابع این منطقه هستند بیشتر میشود، چرا که هر ناامنی در منطقه امنیت انرژی ایالات متحده را به خطر نخواهد انداخت، بلکه امنیت انرژی رقبا را تهدید خواهد کرد. جالب است که حتی در مورد تجارت گاز نیز، آمریکائیها طرفدار گسترش آن بصورت LNG در مقابل خط لوله هستند، تا تجارت گاز نیز تحت کنترلشان باشد. بنابراین باید دید که این افزایش قدرت مانور آمریکا در منطقه در صورت بی نیازی از منابع آن، چه آثاری خواهد داشت.
ج- در جریان تحولات و خیزشهای مردمی کشورهای عربی منطقه آمریکائیها تاکنون اجازه نداده اند که وزش نسیمهای این جریان از مرزهای عربستان سعودی عبور کند. حتی رژیم حاکم بر بحرین نیز تداوم حیات خود را مرهون عربستان سعودی است. شاید اگر این نگرانی وجود نداشت که موفقیت تحول خواهان در بحرین، موجب تشجیع شیعیان مناطق شرقی و نفت خیز عربستان خواهد شد و دامنه تحول خواهی را به عربستان خواهد کشید، تحولات بحرین به گونه دیگری رقم میخورد و اجازه دخالت عربستان در امور داخلی بحرین داده نمیشد. به هرحال این یک واقعیت است که حمایت آمریکا از رژیمهای سلطنتی، منسوخ و غیر دموکراتیکی مانند عربستان و بحرین و کویت، یک تضاد غیر قابل توجیه در سیاست خارجی این کشور است که اعتبار ادعاها و سیاست خارجی این کشور را زیر سئوال برده است. طبیعی است تا وقتی که نفت عربستان در بازار جهانی نفت غیرقابل جایگزین است و ایالات متحده نیز به این بازار نیازمند است، دولت آمریکا نمیتواند ریسک نزدیک شدن جریان بهار عربی و تحول خواهی به مرزهای عربستان را بپذیرد و این تضاد غیرموجه در سیاست خارجی آمریکا تداوم خواهد داشت. اما اگر ایالات متحده از نفت وگاز بازارهای جهانی (خارج از آمریکای شمالی) بی نیاز شود، ممکن است اوضاع سیاست و قدرت در کشورهای جنوب خلیجفارس به گونه دیگری رقم بخورد و در اینصورت علاوه بر اینکه تضاد سیاست خارجی آمریکا برطرف خواهد شد، بر اثر تحولات ناشی از آن، رشد اقتصادی رقبای مهمی مانند چین که مهمترین چالش بلندمدت ایالات متحده میباشد، نیز کنترل و تعدیل خواهد شد.
۲- گزارش اوپک درباره چشمانداز صنعت نفت جهان نشان میدهد تقاضای جهانی انرژی در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۳۵ با ۵۴ درصد رشد رو به رو خواهد بود به طوری که سهم سوختهای فسیلی در تامین نیازهای انرژی جهان از رقم کنونی ۸۷ درصد در بازه زمانی یاد شده به ۸۲ درصد کاهش مییابد. بر اساس این گزارش، سهم نفت در تامین تقاضای انرژی جهان از ۳۵ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۲۷ درصد در سال ۲۰۳۵ کاهش مییابد اما نفت همچنان نقش کلیدی خود در تامین نیازهای انرژی جهان را حفظ میکند. سرعت روند مصرف گاز طبیعی در جهان افزایش مییابد و سهم آن در تامین تقاضای انرژی جهان از ۲۳ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۲۶ درصد در سال ۲۰۳۵ میرسد. این ارزیابی نشان میدهد میانگین نرخ رشد اقتصادی جهان در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۳۵، ۴/۳ درصد خواهد بود. در پی تضعیف چشمانداز اقتصادی جهان و رشد وابستگی جهان به منابع دیگری مانند ذخایر شیل نفت (برداشت نفت خام از سنگهای رسی) و مایعات گازی، تقاضا برای نفت خام کشورهای عضو اوپک تا سال ۲۰۱۶ کاهش مییابد. اوپک در چشمانداز سالانه صنعت نفت جهان اعلام کرد: تقاضا برای نفت خام اعضای اوپک در سال ۲۰۱۶ به ۲۹ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز میرسد که یک میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه کمتر از این مقدار در سال جاری خواهد بود. پیشبینی تقاضا برای نفت خام اعضای اوپک در سال ۲۰۱۵ نسبت به پیشبینی گزارش سال گذشته اوپک روزانه یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه کاهش نشان میدهد. اوپک پیشبینی میکند ظرفیت مازاد تولید این سازمان در اوایل سال آینده و سال ۲۰۱۴ به بیش از پنج میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
۳- صندوق بینالمللی پول در مورد چشمانداز انرژی در گزارش «نفت و اقتصاد جهان: برخی از راههای احتمالی» هیچ پیشبینی از اینکه عرضه نفت در آینده دچار چه تحولاتی خواهد شد ارائه نمیکند. آنها برای زمان کمیابی نفت مدلهایی را ارائه میکنند که دنیا سعی خواهد کرد در پیش بگیرد. در این گزارش نگاه جالبی به نوع برخورد جهان با نفت شده است. ۵ سناریو که پیشبینی شده عبارتند از: – تولید نفت رشد بسیار کمی خواهد داشت یا ثابت خواهد ماند. – نرخ رشد تولید نفت کاهش خواهد یافت، اما دنیا خود را با وضعیت جدید وفق خواهد داد. – رشد تولید نفت با سرعت کمتری ادامه خواهد یافت اما جهان نخواهد توانست جایگزینی برای آن پیدا کند. – برخی از اقتصاددانان معتقدند نفت آنقدرها هم مهم نیست. (نفت خریداری شده آمریکا مربوط به ۳٫۵ درصد اقتصاد این کشور است) – تولید نفت به سرعت کاهش یابد. این بدترین حالت است. به هرحال هر اتفاقی که رخ دهد ارائه مدل روشنی برای آن آسان نیست، بویژه که هر کشوری ممکن است واکنشی غیرقابل پیشبینی از خود نشان دهد.(اگرتولید نفت رو به کاهش برود ممکن است برخی از کشورهای صادرکننده نفت صادرات خود را کاهش دهند. یا پرداخت یارانه به سایرمنابع انرژی باعث انعطاف پذیری تقاضا برای نفت شود). گزارش فوق یادآور میشود که کاهش ناچیز تولید نفت میتواند آثار «فاجعه باری» بدنبال داشته باشد و دنیا برای سازگاری با آن دچار مشکلات بسیار زیادی شود.
۴- بازار نفت و گاز طی هفته منتهی به ۱۶ نوامبر ۲۰۱۲ بنا به دلایل بینالمللی اقتصادی و سیاسی عمدتا از یک روند افزایشی همراه با نوسان برخوردار بودند. بر اساس گزارش ماهانه بازار نفت آژانس بینالمللی انرژی، برای سال ۲۰۱۳، کل تقاضای جهانی نفت خام در سال ۲۰۱۳ به بیش از ۴/۹۰ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت که به میزان ۱/۱ میلیون بشکه بیشتر از سال ۲۰۱۲ خواهد بود. در این میان تقاضای منطقه OECD در حدود ۲/۴۶ میلیون بشکه در روز خواهد بود که بیشاز ۱/۵۱ درصد از کل تقاضا را شامل بوده و نسبت به سال ۲۰۱۲ با ۱۰۰ هزار بشکه در روز کاهش مواجه خواهد بود. میزان تولید نفت خام کشورهای غیر اوپک در ماه اکتبر ۲۰۱۲ با ۸۰۰ هزار بشکه در روز افزایش به بیش از ۹/۴۳ میلیون بشکه در روز رسید که بالاترین میزان از نوامبر ۲۰۱۰ تا کنون به شمار میرود. تولید نفت خام منطقه آمریکای شمالی برای اولین بار طی ۲۰ سال گذشته به بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز رسید که عمدتا ناشی از افزایش تولید آمریکا از محل منابع غیر مرسوم نفت (نفت شیل) به میزان ۳۵۰ هزار بشکه در روز میباشد. بر این اساس تولید نفت خام آمریکا طی هفته منتهی به ۹ نوامبر ۲۰۱۲ به بیش از ۷/۶ میلیون بشکه در روز بالغ گردید. تولید نفت کانادا نیز به بیشاز ۴/۳ میلیون بشکه در روز رسیده و این افزایش تولید در کانادا و آمریکا موجب افزایش یک میلیون بشکه ای تولید نفت این منطقه در مقایسه با سال گذشته شده است. میزان صادرات نفت خام آمریکا بسیار محدود بوده و در حجم پایین به کانادا صورت میگیرد و در نتیجه این افزایش تولید طی یک سال گذشته موجب افزایش ۴۰ میلیون بشکهای ذخیرهسازیهای نفت خام این کشور شده است. میانگین واردات نفت خام آمریکا طی دوره ژانویه الی اکتبر ۲۰۱۲ در حدود ۶۵/۸ میلیون بشکه در روز بوده است که کمترین میزان از سال ۱۹۹۷ تا کنون به شمار میرود. واردات نفت خام آمریکا از مناطق خلیجفارس، آفریقا و اروپا از حدود ۸ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۸ به حدود ۲/۶ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۲ کاهش یافته است. در این میان میزان واردات نفت خام سبک از منطقه شمال آفریقا به حدود یک میلیون بشکه در روز رسیده است که معادل ۵۰ درصد کمتر از میزان مشابه ۲ سال قبل میباشد.براساس گزارش مذکور، میزان تقاضا برای نفت خام اوپک از حدود ۳۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۲ به حدود ۱/۳۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۳ افزایش خواهد یافت، در حالی که میزان تولید این سازمان در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱/۳۱ میلیون بشکه در روز بوده و در حدود یک میلیون بشکه در روز مازاد تولید در بازار وجود خواهد داشت. البته میزان این مازاد تولید در سال ۲۰۱۲ در حدود ۴/۱ میلیون بشکه در روز برآورد شده است که در سال ۲۰۱۳ به میزان ۲۸٫۵ درصد کاهش خواهد یافت. میزان خالص مازاد تولید نفت خام در حوزه آتلانتیک در سال ۲۰۱۲ در حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز برآورد شده است که این میزان در سال ۲۰۱۳ به میزان قابل توجهی افزایش یافته و به بیش از ۳/۱ میلیون بشکه در روز خواهد رسید. همچنین سطح خالص مازاد تولید نفت خام منطقه خاورمیانه که از حدود ۲۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۶/۲۰میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است، در سال ۲۰۱۳ به میزان ۱۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافته و در سطح ۵/۲۰ میلیون بشکه در روز قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر، منطقه آسیا پاسفیک دارای خالص کسری تولید نفت خام به میزان قابل توجهی بوده و این کسری از حدود ۳/۱۹ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۸/۲۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۳ افزایش خواهد یافت.
۵- رسانههای غربی با اشاره به تحریمهای نفتی جدیدی که علیه ایران وضع شده و موجب کاهش صادرات انرژی ایران شده سعی میکنند این گونه القاء کنند که بازار جهانی انرژی در حال عادت کردن به فقدان حضور ایران در این بازار است و دیگر نباید این گونه فکر کرد که قطع صادرات انرژی ایران به بازارهای جهانی موجب تاثیرات عمده و جدی خواهد شد. بنابراین امروزه این پرسش به وجود آمده است که به راستی سیاست گذاریهای انرژی در ایران چه وضعیتی را برای آینده متصور است و آیا این سیاستها قادر به پیشبینی در مورد چشمانداز آینده انرژی جهان خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش مزبور ابتدا باید تاکید کرد که کارشناسان معتقدند به تجربه ثابت شده است که بسیاری از آمار و ارقامی که از سوی موسسات مطالعاتی انرژی غربی منتشر میشود در بسیاری از مواقع متناقض و به همین دلیل غیرقابل استناد هستند. ضمن این که نباید فراموش کرد یکی از کارکردهایی که به طور سنتی در غرب برای این گونه موسسات و از جمله آژانس بینالمللی انرژی تعریف شده است جلوگیری از وقوع سیاستهای نفتی مستقل در کشورهای صادرکننده انرژی مانند کشورهای عضو اوپک است و به همین دلیل رویکردهای سیاسی در این گونه موسسات بر رویکردهای علمی غلبه دارد.
به نکات زیر توجه کنید