مو اضع اخیر اوباما در باره ایران را بیشتر در لایههای تاکتیکی یا بهعنوان مکمل راهبرد تحریم اقتصادی و تهدید به حساب آورد که بتواند اهداف چندگانه ای را برای آمریکاییها تأمین کند.تقویت شکاف داخلی و شکل دادن به قطبهای طرفدار مذاکره و سازش از یکسو و طرفدار ایستادگی و مقاومت از سوی دیگر.سایه انداختن ...
مو اضع اخیر اوباما در باره ایران را بیشتر در لایههای تاکتیکی یا بهعنوان مکمل راهبرد تحریم اقتصادی و تهدید به حساب آورد که بتواند اهداف چندگانه ای را برای آمریکاییها تأمین کند.تقویت شکاف داخلی و شکل دادن به قطبهای طرفدار مذاکره و سازش از یکسو و طرفدار ایستادگی و مقاومت از سوی دیگر.سایه انداختن بر نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران در شرایط بیداری اسلامی و کاستن از سرعت بازی آن در منطقه و…
پیارم به نقل از بصیرت: فضاسازی برخی رسانههای آمریکایی برای القای گشوده شدن باب مذاکره بین ایران و آمریکا و ترویج شایعه ناشیانه انجام دیدارهایی بین نمایندگان دو کشور با ادعای باراک اوباما پس از انتخابات ریاستجمهوری که «در رابطه با ایران من خواهان حل دیپلماتیک این مشکل هستم» وارد مرحله جدیدی شد. چراکه او مدعی شد در ماههای پیشرو تلاش میکنیم اقدامی انجام دهیم و گفتوگویی را با ایران، نه فقط با ما، بلکه با جامعه بینالمللی ترتیب دهیم تا ببینیم آیا میتوانیم موضوعات را حل کنیم؟
رئیسجمهور آمریکا برای جدی نشان دادن این ادعا، با تکرار اینکه اجازه دسترسی ایران به سلاح هستهای را نمیدهد، با اتخاذ موضعی نرم تر از گذشته اعلام کرد: باید راهی باشد که در آن ایرانیها بتوانند از انرژی هستهای صلحآمیز بهرهمند شوند و در عینحال به تعهدات بینالمللیشان عمل کنند و تضمینهای روشنی به جامعه بینالمللی بدهند.گرچه همزمانی این ژست جدید با امضای دور جدیدی از تحریمها و آن هم در آستانه دور بعدی مذاکرات گروه ۱+۵ حاکی از ادامه همان سیاست موازی فشار و مذاکره و عدم جدیت و صداقت آمریکاییها در ادعاهایشان است؛ اما نمیتوان نقش واقعیتهای دیگری چون نگرانی سران کاخ سفید از تحولات منطقهای و انرژی غربستیزی و ضدآمریکایی ذخیره شده در آن و همچنین ابهام در نتایج سرمایهگذاری سنگین غرب و متحدان منطقهای آن برای مداخله در سوریه را نادیده گرفت که با نفوذ شدید افراطیون وهابی و سلفی در بین معارضان میتواند استعداد شکلگیری کانونی برای ایجاد ناپایداری در آینده علیه متحدان منطقهای آمریکا را فراهم آورد. همچنین تزلزل پایههای حکومت کشورهای متحد آمریکا مانند عربستان و آینده نامعلوم ترکیه را نیز باید به پدیدههای مولد نگرانی برای آمریکا افزود.اما سابقه بازیگری آمریکا، ساختار سیاسی و اهداف راهبردی این کشور و همچنین مواضع اوباما در چهار سال گذشته حضور او در کاخ سفید نشان میدهد که این تغییر موضع را میتوان بیشتر در لایههای تاکتیکی یا بهعنوان مکمل راهبرد تحریم اقتصادی و تهدید به حساب آورد که بتواند اهداف چندگانه ذیل را برای آمریکاییها تأمین کند:
۱- تأثیرگذاری بر محاسبه راهبردی جمهوری اسلامی در سیر پرونده هستهای.
۲- تقویت شکاف داخلی و شکل دادن به قطبهای طرفدار مذاکره و سازش از یکسو و طرفدار ایستادگی و مقاومت از سوی دیگر.
۳- سایه انداختن بر نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران در شرایط بیداری اسلامی و کاستن از سرعت بازی آن در منطقه.
علاوه بر این، طرح این موضوع در شرایطی که مسئولان کشورمان با شفافیت تمام بر همکاریهای منطقی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مذاکره با گروه ۱+۵ تأکید دارند این موضعگیری اوباما پیش از آنکه صداقت و پایبندی او به راهحلهای دیپلماتیک را نشان دهد، نشانگر نیاز وی به اتخاذ ژست جدیدی است که او را در فائق آمدن بر مشکلات داخلی کشورش از یکسو و تشدید فشار بر جمهوری اسلامی از سوی دیگر کمک کند، چراکه پیشبرد این ادعا مستلزم تغییر رویکرد و کیفیت دیپلماسی آمریکا و تغییر فضای تخاصمی آن کشور است که راهبرد ترکیبی تهدید، تحریم و تظاهر به آمادگی برای مذاکره، عدم جدیت و پایبندی آمریکاییها به الزامات این سیاست اعلامی را فریاد میزند.
بنابراین در چنین شرایطی قبول این سخن رئیس جمهور آمریکا، از سوی هر شخص یا گروه سیاسی نشاندهنده سادهاندیشی و گرفتار شدن در جورچین یا پازل تعریف شده از سوی دشمن یا همان اشتباه محاسباتی است که تنها میتواند اهداف و منافع دشمن را تأمین کند و مشوق او در تشدید تحریمها برای اتخاذ نتیجه دلخواه باشد. کسانی که در شرایط فعلی مذاکره و سازش را راه عبور کشور از چالشها و مشکلات سیاسی و اقتصادی میدانند و ایستادگی و مقاومت را به گمان دشمنتراشی نفی میکنند، در میدان دشمن قرار گرفته و به سمت دروازه خودی توپ پرتاب میکنند.گرچه نمیتوان این واقعیت را هم نادیده گرفت که در آمریکا جریانات و گروههایی هم وجود دارند که با واقعبینی، نگران هرگونه تشدید چالش و درگیری با جمهوری اسلامی بوده و تحریم و فشارها را مغایر با منافع آمریکا و آینده دیپلماسی آن کشور میدانند که البته باید آنها هم این پیام را دریافت کنند که بدون ایجاد تغییر در رویکرد دیپلماتیک، بهطور واقعی نمیتوانند بر وضعیت حاکم بر مناسبات فعلی دو کشور تأثیر بگذارند و تغییرات مقطعی و تاکتیکی کاخ سفید نمیتواند با تولید دو قطب سازش و ایستادگی را در کشورمان پدید آورده و شکاف در داخل را زمینهساز موفقیت فشار از بیرون کند. چراکه سیاست انگلیسی اختلافبینداز حکومت کن، سالها است که در کشورمان شناخته شده و سوخته است.
به نکات زیر توجه کنید