جرمن جکسون داستان مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد که در سال ۱۹۸۹ در سفر به برخی کشورهای منطقه خاورمیانه به بحرین رفتم و در آنجا با تعدادی از کودکان ساکن منامه، پایتخت این کشور هم صحبت شدم. یکی از سوال هایی که آنها از من پرسیدند این بود که دین شما چیست؟ و ...

جرمن جکسون داستان مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد که در سال ۱۹۸۹ در سفر به برخی کشورهای منطقه خاورمیانه به بحرین رفتم و در آنجا با تعدادی از کودکان ساکن منامه، پایتخت این کشور هم صحبت شدم. یکی از سوال هایی که آنها از من پرسیدند این بود که دین شما چیست؟ و من در پاسخ گفتم مسیحی هستم. در مقابل من هم همین سوال را از آنها پرسیدم و همگی جواب دادند ما مسلمان هستیم در حالی که بسیار به آن افتخار می کردند.من در ادامه گفت و گو با کودکان بحرینی مسایل بیشتری را در مورد دینشان از آنها پرسیدم تا جایی که هر یک از آنها مسایلی را در مورد اسلام برایم بیان کردند که شگفت زده شدم.جکسون در ادامه گفت: آن کودکان به میزان زیادی به دین خود افتخار کرده و با شادمانی وصف نشدنی از آن سخن می گفتند. پس از بازگشت از بحرین احساس کردم که من نیز مسلمان خواهم شد به همین دلیل با یکی از دوستانم به نام علی درباره این احساس که مدتی بود در درونم جوانه زده بود، صحبت کرده و به او گفتم که مایلم بیشتر در مورد اسلام بدانم…

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=1719

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.