ساخت سریالی با این موضوع که پتانسیل سوتفاهم برانگیزی بالایی دارد ریسک بزرگی محسوب شده اما شعیبی به واسطه تجربه های شخصی خود از زندگی روحانیت از پس کار برآمده و سریالی شعاری و تبلیغاتی نساخته است.   به گزارش پیارم به نقل از جام نیوز، بنیانگذار انقلاب اسلامی جمله معروفی در سفارش و توصیه ...
ساخت سریالی با این موضوع که پتانسیل سوتفاهم برانگیزی بالایی دارد ریسک بزرگی محسوب شده اما شعیبی به واسطه تجربه های شخصی خود از زندگی روحانیت از پس کار برآمده و سریالی شعاری و تبلیغاتی نساخته است.
 IMG14115924

به گزارش پیارم به نقل از جام نیوز، بنیانگذار انقلاب اسلامی جمله معروفی در سفارش و توصیه به جامعه روحانیت دارد که آنها را بیش از دیگران ملتزم به رعایت مسائل اخلاقی و شرعی کرده با این استدلال که مردم روحانیت را یک کل می بییند که اگر یکی از آنها دچار خطایی شود آن را به کل روحانیت تعمیم می دهند.

 

اگر از حیث روانشناختی این یک خطای شناختی محسوب می شود اما از منظر جامعه شناسی و مردم شناسی فرهنگی یک واقعیت غیر قابل انکار است. مردم روحانیون را به عنوان الگوهای اخلاقی می شناسند و حساسیت و نظارت بیشتری درباره عملکرد آنها در جامعه وجود دارد. به همین دلیل و البته نوعی تقدس بخشی افراطی که در نزد برخی افراد وجود دارد که نمایش روحانیت بر پرده سینما یا قاب تلویزیون را موجب تقدس زدایی از این قشر می دانند فیلم سازی یا سریال سازی را درباره روحانیت دشوار ساخته است.

 

گویی به تصویر کشیدن زندگی روزمره یک روحانی و مراودات او با مردم در کوچه و خیابان در نظر این افراد آنها را از کسوت و موقعیت روحانی بودن خارج کرده و همچون انسان معمولی نشان می دهد. این در حالیست که وقتی مخاطب می بیند که روحانیون نیز مثل خود آنها با همان مسائلی دست به گریبان اند که خود آنها در زندگی آن را تجربه می کنند و گرفتاری های روزمره شامل حال آنها نیز می شود آن تصویر کلیشه ای فرازمینی بودن و دسترسی ناپذیر بود روحانی و مقام روحایت شکسته شده و احساس همذات پنداری بیشتری با این قشر ایجاد می شود.

 

البته خلق این موقعیت و احساس دو سویه بستگی به توانایی و مهارت فیلمساز در به تصویر کشیدن روحانیت و چگونگی روایت آن دارد. شاید به همین دلیل است که تصویر روحانیت در سریال پرده نشین خیلی دل نشین می شود. بهروز شعیبی که خود تجربه بازی در نقش یک روحانی را در فیلم درخشان طلا و مس داشته در نخستین تجربه سریال سازی خود به سراغ قصه ای رفته و خانواده ای را به تصویر می کشد که همه اعضاء آن روحانی هستند جز دختری که در خارج از کشور زندگی می کند و اکنون برای برخی مسائل ارث و میراثی به وطن برگشته و این بهانه ای می شود تا شعیبی به بازنمایی زندگی فردی/ خانوادگی/ اجتماعی روحانیت در جامعه امروز بپردازد.
فارغ از قصه سریال و نقد ساختاری آنچه در این مجموعه جذاب به نظر می رسد و تازگی دارد تصویری است که از روحانیت ارائه می شود. برخلاف فیلم یا سریال های مشابه که غالبا قصه حول یک روحانی که شخصیت اصلی و قهرمان قصه است در اینجا نه با یک روحانی که با چندین روحانی مواجه هستیم و در واقع تصویری از روحانیت نه یک روحانی ارائه می شود.

 

در اینجا روحانی نه یک فرد سیاسی مثلا نماینده مجلس نه حتی یک قاضی و دارای موقعیت رسمی/ دولتی که با روحانیتی مردمی مواجه هستیم که هم در دل مردم زندگی می کنند، هم مثل آنها زندگی می کنند و با توده مردم ارتباط انسانی/ اجتماعی دارند. روحانیتی که روایت زندگی آنها به نوعی تبیین و تبلیغ سبک زندگی ایرانی / اسلامی است.

 

تاکید بر برخی کنش ها و رفتارهایی که برآمده از اخلاق ایرانی است موجب شده تا احساس همانند پنداری مخاطب با این قشر افزایش یابد. واقعیت این است که پرده نشین درباره روحانیت نیست بلکه قصه ای خانوادگی/ اجتماعی است که روحانیت در آن حضور پررنگ دارد. این تمهید کمک می کند تا آن تصویر انتزاعی درباره روحانیت شکسته شده و نگاه واقع گرایانه تری از آنها ترسیم شود.

 

بسیاری از خطاهای شناختی درباره زندگی روحانیون در جامعه ما برآمده از همین تصاویر انتزاعی یا تصویرسازی های ذهنی است که ریشه در واقعیت ندارد. روحانی ای که وعظ و خطابه می کند، خطبه عقد می خواند، در مراسم شادی و سوگ مردم شرکت کرده و نقش دارد، به حل مسائل زندگی نه فقط شرعی آنها کمک می کند و خود نیز درگیر چالش های روزمره زندگیست طبیعتا هم باورپذیرتر است هم مورد پسندتر.

 

به عبارت دیگر شعیبی زندگی روحانیت را در دل زندگی مردم عادی به تصویر می کشد و تنها تفاوت در منش و نگرش آنها را در ارتباط با مسائل زندگی برجسته می کند تا تفاوت درعین تشابه را به عنوان مبنای روایت خود در بازنمایی این زندگی به کار برده و با ارائه تصویری دقیق تر، فاصله های ذهنی احتمالی بین مردم و روحانیت را کاهش دهد. بر این مبنا می توان مدعی شد که پرده نشین روایتی دلنشین از روحانیت مردمی است. مردمی که نه فقط در قصه و پشت این قاب کوچک که در زندگی واقعی در مسجد و کوچه و خیابان با این قشر از روحانیت مراوده داشته و آنها را می شناسد اما شاید درباره زیست/ جهان آنها شناخت کافی یا دقیق نداشته است.
به هرحال ساخت سریالی با این موضوع که پتانسیل سوتفاهم برانگیزی بالایی دارد ریسک بزرگی محسوب شده اما شعیبی هم با توجه به تجربه این موقعیت در سینما و هم به واسطه تجربه های شخصی خود از زندگی روحانیت از پس کار برآمده و سریالی شعاری و تبلیغاتی نساخته است.

 

این دغدغه و دقت شعیبی به درست از کار درآمدن کار را حتی می توان در انتخاب لوکیشن و معماری قصه نیز ردیابی کرد که کمک می کند تبیین و بازنمایی سبک زندگی ایرانی/ اسلامی هم وجوه مضمونی و محتوایی داشته و هم ساختار فرمیک و زیبایی شناختی تا در نهایت تصویر جامعی از زندگی به سبک روحانیت را واقع گرایانه و غیر کلیشه ای ترسیم کند.
انتخاب دو بازیگری که بیشتر به عنوان بازیگر عرصه کمدی شناخته می شود یعنی فرهاد آییش و هومن برق نورد در نقش دو شخصیت مهم روحانی در این سریال به شدت کنترل شده بوده و کارگردانی درباره آنها صورت گرفته و هم به تلطیف کردن شخصیت روحانی در قصه کمک کرده است. به عبارت دیگر شخصیت پردازی حاج آقا شهیدی و حاج آقا مهدوی تصویری مهربان و مردمی از روحانیت ارائه می کند که هم تصویری شناخته شده تر است و هم تصویری مطلوب تر که در نهایت میزان باورپذیری کاراکترها بالا می برد.

 

فراتر از این عناصر و مولفه های سینمایی، آنچه پرده نشین را دلنشین می کند پرهیز از نگاه دوقطبی و سیاه و سفید یا روایتی مطلق انگارانه از روحانیت است که موجب می شود مردم هم با قصه ارتباط برقرار کنند و هم به درک بهتری از قشر روحانی و سبک زندگی روحانیت دست یابند.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=24084

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.