ترکیه در مورد این گروه رویکرد متناقضی به نسبت گذشنه داشته است. زمانی نه چندان دور در داخل کشور با این گروه درگیر شد و حتی اقدام به بازداشتهای گسترده هوادارن و مرتبطین القاعده کرده و تمامی فعالیتهای گروه را با استفاده از توان ارگانها و نهادهای امنیتی خود بطور دقیق رصد مینمود.. یکی از ...
ترکیه در مورد این گروه رویکرد متناقضی به نسبت گذشنه داشته است. زمانی نه چندان دور در داخل کشور با این گروه درگیر شد و حتی اقدام به بازداشتهای گسترده هوادارن و مرتبطین القاعده کرده و تمامی فعالیتهای گروه را با استفاده از توان ارگانها و نهادهای امنیتی خود بطور دقیق رصد مینمود..
یکی از مسائلی که این روزها ذهن افکار عمومی جهانیان و ناظران بینالمللی را به خود مشغول کرده است سوریه و تحولات تامل برانگیز آن است. کشمکش کشورهای منطقه، رویکردهای ضد و نقیض قدرتهای بزرگ، دخالتهای آشکار و پنهان همسایگان سوریه، تحریک گروهها و اقوام قومی و مذهبی توسط کشورهای ذینفع و … همه و همه سبب شده تا سرنوشت و وضعیت فعلی و آینده این کشور به عنوان دغدغدهای جدی برای تحلیلگران و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی درآید.
در این میان بررسی رویکرد ترکیه نسبت به تحولات سوریه (به عنوان یکی از بازیگران اثرگذار) مورد توجه محافل مختلف قرار گرفته است. ترکیه که هم اکنون در صف مخالفان نظام بشار اسد میباشد با تمام توان سعی در تغییر نظام سوریه دارد. استفاده ابزاری از گروههای تروریستی همانند القاعده از آن دسته اقداماتیست که آنکارا درصدد است تا با آن سقوط دولت بشار را تسریع نماید.ترکیه در مورد این گروه رویکرد متناقضی به نسبت گذشنه داشته است. زمانی نه چندان دور در داخل کشور با این گروه درگیر شد و حتی اقدام به بازداشتهای گسترده هوادارن و مرتبطین القاعده کرده و تمامی فعالیتهای گروه را با استفاده از توان ارگانها و نهادهای امنیتی خود بطور دقیق رصد مینمود. اما اینک با تحولات سوریه، برخی از سیاستهای گذشته خود را رها نموده و به ارتباطگیری و استفاده از پتانسیل القاعده در تحولات دمشق روی آورده، تا جایی که مرزهایش را به روی سران این گروه باز گذاشته و ارتباطات آشکار و پنهانی با آنها برقرار کرده است.نوشتار پیشرو قصد دارد تا این سیاست درپیش گرفته شده توسط رهبران ترکیه را از زوایای مختلف بررسی نماید. برای این منظور ابتدا نگاهی اجمالی به تاریخچه، فعالیتها و ماهیت القاعده، انداخته میشود و در ادامه به وضعیت آن در ترکیه، روابط سوریه و ترکیه، دلایل اتخاذ رویکرد خصمانه ترکیه نسبت به سوریه، و پیامدهای احتمالی رویکرد حمایتی ترکیه از القاعده اشاره خواهد شد.
نگاهی کوتاه به تاریخچه، فعالیت و ماهیت القاعده
اسامه بن محمد بن عواد بن لادن، در سال ۱۹۵۷م (۱۳۳۶ش) در نزدیکىهاى ریاض عربستان متولد شد. وی هفدهمین پسر از ۵۴ فرزند شیخ محمدبن لادن (صاحب بزرگترین شرکت ساختمانى و راهسازى عربستان) است. اولین پیوند اسامه با گروههاى اسلامى و بنیادگرا به سال ۱۹۷۳ برمىگردد که در رشته اقتصاد و مدیریت دولتى در حال تحصیل بود(صالح، ص۱۸). وی در این زمان به تدریج با «اخوانالمسلمین» و «جماعت اسلامى» آشنا شد. محمد قطب (برادر سید قطب)، محمد عتوب و بویژه عبدالله عَزام ۱، (اساتید وقت دانشگاه)، در ساختن افکار اسامه نقش بسزایی ایفاء نمودند.اسامه دو هفته پس از اشغال افغانستان (دسامبر ۱۹۷۹) برای کمک به گروههاى مسلح افغانى به پاکستان رفت. در این زمان عزام توانست وی را به عضویت یکى از گروههاى مسلح افغانى درآورد. دوستى آنها بعداً پایههاى اصلى القاعده را به وجود آورد و این دو از بنیانگذاران اصلى «بریگارد عرب در افغانستان» شدند.
بنلادن و دوستانش از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶، «بیتالانصار»، «مکتبهالخدمه»، «مأسده الانصار»، و ۶ قرارگاه را در پیشاور راهاندازی کردند. این حوادث مقدمهای برای اجرای ایدهی اصلى بنلادن، یعنى تاسیس سازمان «القاعده» ۲، در سال ۱۹۸۸، با پیشنهاد ابوعبیده مصرى۳ شد. سازمان به سرعت با دیگر گروههاى مسلح ارتباط برقرار نمود و آمریکا نیز به منظور جلوگیرى از نفوذ بیشتر کمونیسم ضمن برقرارى ارتباط با بنلادن کمکهای خود را به این سازمان آغاز کرد.توانمندىهاى شخصیتی بنلادن (به ویژه در جذب افراد متعصب)، ارتباط با حکام سعودى، علماى دینى و بازارهاى اقتصادى و نیز ثروت سرشار او که امکان تجهیزشدن به برخى امکانات مدرن را فراهم مىساخت، از زمینههاى تقویت القاعده بودند. در هرم تشکیلاتى القاعده، اسامه رهبر و پس از وی «مجلس الشورا» برای طراحی دستورات و نقشههاى عملیاتى قرار گرفت. کمیتههاى چهارگانه نظامى، عقیدتى ـ حقوقى، مالى و تبلیغاتى، فعالیتهاى خود را به این مجلس گزارش مىدادند. ساختار نظامى القاعده «خوشه انگورى» است؛ یعنى گروهها به موازات هم، به طور مستقل و بدون شناخت از هم (برای جلوگیری از لو رفتن اعضاء) عمل مىکنند. با نفوذ ایمن الظواهری۴ در القاعده سازمان بیش از پیش عملیاتیتر و تشکیلاتیتر شد.
ریشه تفکر القاعده بر بستر اندیشه سلفی استوار است. نخستین جلوههای ظهور سلفیگری به قرن دوم هجری باز میگردد که جمعی خواستار بازگشت به اصالت اولیه اسلام بودند. با این حال، ظهور سیاسی ـ نظامی آن در خاورمیانه بعد از اشغال نظامی افغانستان (توسط شوروی) بروز کرد. کشورهای عربی با «مقدس خواندن» این جنگ، تبلیغات وسیعی علیه دولت شوروی و حکومت وقت افغانستان به راه انداختند و به حمایت مادی و نظامی مبارزان افغانی پرداختند.پس از نابودی پایگاههای القاعده در افغانستان (اواخر دسامبر ۲۰۰۱) سازمان وارد مرحلهی جدیدی از حملات تروریستی شد و حملاتش را در ۲۴ کشور جهان اشاعه داد. ابتدا سه کشور یمن، کنیا و اندونزی و سپس عربستان، مراکش، عراق، مالزی، عربستان، ترکیه، اسپانیا و ایران را در تیررس حملات خشونتبار خود قرار داد.القاعده در زمانی نه چندان طولانی فعالیت خود را از سازمانی محلی و منطقهای به سازمانی جهانی با شبکهی پیچیدهی عنکبوتی و بینقارهای گسترش داد. تحولات امنیتی جهان و بویژه خاورمیانه، باعث شد تا القاعده، ساختاری نرم، غیرمتمرکز و در عین حال پیچیده پیدا کند؛ ساختاری چندملیتی با شعباتی مستقل، اما همآوا و هماهنگ با اهداف کلی سازمان.
ریشه تفکر القاعده بر بستر اندیشه سلفی استوار است. نخستین جلوههای ظهور سلفیگری به قرن دوم هجری باز میگردد که جمعی خواستار بازگشت به اصالت اولیه اسلام بودند. با این حال، ظهور سیاسی ـ نظامی آن در خاورمیانه بعد از اشغال نظامی افغانستان (توسط شوروی) بروز کرد. کشورهای عربی با «مقدس خواندن» این جنگ، تبلیغات وسیعی علیه دولت شوروی و حکومت وقت افغانستان به راه انداختند و به حمایت مادی و نظامی مبارزان افغانی پرداختند.اگر چه بن لادن تحت تاثیر گروههاى «الجهاد» و «جماعهالاسلامیه» قرار داشت، اما اهداف «محلی و جزئى» آنان را قبول نداشت. او رویاها و اهدافی جهانی را در سر میپروراند. با این حال بنلادن و القاعده فاقد تئورى و اندیشه منسجم و قابل ارائه است و از هیچگونه عَقَبه فکرى متقنی برخوردار نیست. مبنای فکری همه فعالیتهاى آنان، بسیار سطحی میباشد و به دلیل ماهیت ایدئولوژیکیشان، هر کشوری که به این گروه نزدیک شده از شر آن مصون نبوده است.در ایدئولوژی القاعده مفهوم «دشمن» نقش فعالی ایفا میکند. از نظر آنها دشمن کسی است که مانع رسیدن به هدف نهاییشان باشد. ابزار رسیدن به هدف نیز جهاد و مبارزه است. هدف نهایی ایدئولوژی القاعده، دستیابی به حکومتی دینی و جهانی است حکومتی که شکلگیری جامعه را از طریق اجرای قوانین شریعت میخواهد. حکومت پر از جهل و کوتاه طالبان بر افغانستان، در واقع جلوهای از حکومت مورد نظر القاعده است.در نهایت باید گفت آنچه که تاکنون القاعده در صحنهی عمل از خود نشان داده، این است که دقیقاً بر خلاف تمام شعارها و ادعاهایش القاعده، از زمان پیدایش تا کنون، خواسته و یا ناخواسته با منافع آمریکا همگامی کرده است.
ترکیه و القاعده، قبل از بحران سوریه
با اینکه بیشتر مردم ترکیه گرایش چندانی نسبت به جریانهای تروریستی همانند القاعده را از خود نشان ندادهاند و از سوی دیگر شرایط سیاسی و نوع نظام سیاسی آن (وجود دموکراسی) وجود زمینهی مناسب برای رشد جریانهای فوق را تا حدود زیادی دور از ذهن میسازد؛ اما باید گفت که بسترهایی برای حضور افکار، اقدامات و مرتبطین القاعده در مناطق مختلف ترکیه وجود داشته است. این گروه تا قبل از بحران سوریه اقدامات تروریستی، خرابکارانه و حتی نمادین متعددی را در ترکیه انجام داده است، انفجارهای پی در پی در منطقه استانبول در کنار دو کنیسه یهودی «بنی شالوم» و «بیت اسرائیل»، انفجار کنسولگری انگلیس و یک بانک غربی در استانبول (۲۰۰۳) و … از جمله اقدامات القاعده به شمار میرود. به هر حال این گروه در مدت فعالیت خود حضوری نسبتاً جدی در شهرهای مختلف ترکیه داشته است. دلایل و انگیزههای القاعده برای این حضورش در ترکیه را میتوان با موارد زیر مرتبط دانست:
۱) رابطه استراتژیک ترکیه با امریکا برای حمله به طالبان و القاعده بویژه در تحولات افغانستان، حس کینه و انتقامجویی خاصی برای رهبران و اعضای القاعده ایجاد کرده بود.
۲) ارتباط دولت ترکیه با اسرائیل (آن هم از نوع روابط استراتژیک) از دیدگاه رهبران القاعده (حداقل از نظر تئوری سازمان) یعنی بزرگترین جرمی که یک کشور مسلمان میتواند مرتکب آن شود. به عبارت دیگر این نوع ارتباط ترکیه با اسرائیل نوعی مشروعیت بخشی به غاصب فلسطین است.
۳) حکومتی که بر کشور مسلمان ترکیه حکم میراند، ساختاری لائیک دارد و از آن گذشته نظام سیاسی آن برای برخی از کشورهای مسلمان به عنوان الگو شناخته میشود که تحمل این امر برای بنیادگرایان القاعده غیرقابل قبول است.
۴) نفوذ و استیلای مظاهر تمدن غربی در ترکیه از یک سو و تلاش وافر حاکمان ترکیه برای الحاق به اتحادیه اروپا، دلیل دیگریست تا القاعده خود را به عنوان مانعی بر سر راه این روند قرار دهد
این گروه تا قبل از بحران سوریه اقدامات تروریستی، خرابکارانه و حتی نمادین متعددی را در ترکیه انجام داده است، انفجارهای پی در پی در منطقه استانبول در کنار دو کنیسه یهودی «بنی شالوم» و «بیت اسرائیل»، انفجار کنسولگری انگلیس و یک بانک غربی در استانبول (۲۰۰۳) و … از جمله اقدامات القاعده به شمار میرود. به هر حال این گروه در مدت فعالیت خود حضوری نسبتاً جدی در شهرهای مختلف ترکیه داشته است.
نگرش عمومی مردم ترکیه در قبال القاعده عامل دیگریست که حضور و عدم حضور سازمان را در ترکیه توجیه خواهد کرد. براساس نظر سنجی به عمل آمده که سازمان تحقیقات استراتژیک بینالمللی در ترکیه انجام داده از ۹۱ درصد مردم، القاعده را سازمانی تروریستی میدانند . ۵ در تفکر برخی از نخبگان و تعدادی از عامهی مردم ترکیه، القاعده ابزاری در دست قدرتهای بزرگ است تا به این وسیله چهره اسلام و جنبشهای اسلامی را خشن و خونریز نشان دهند .۶ با این وجود بخش ضعیفی از افراد و گروههای گفتمانی در ترکیه هستند که زمینه لازم برای جذب آنان به القاعده وجود دارد. گروه منحلشده حزبالله ترکیه، حاشیهنشینهای فقیر و بیکار، برخی از مردم مناطق کردنشین، جماعتها و طریقتهای هم عقیده با القاعده و … از جمله کسانی هستند که در بخش فوق جای میگیرند.القاعده در ترکیه رهبری مشخص و معینی ندارد و هر شهر و حتی منطقهای رهبر خاص خود را دارد.۷ اما با این وجود مجموعه اقداماتی که این سازمان در ترکیه انجام داده است خط سیر آن منطبق با استراتژی کلی و جهانی رهبران و موسیین سازمان است.آنچه که تا کنون القاعده بابت حضورش در ترکیه به دست آورده برخلاف انتظارات آنان است؛ بیزاری هر چه بیشتر عموم مردم ترکیه، تقویت مقطعی مواضع سیاسیون و ارتشیهای سکولار، احساس خطر هر چه بیشتر دولت ترکیه و همکاری بیش از پیش آن با غرب و بویژه آمریکا برای مبارزه با این گروه، و … از جمله نتایج حضور القاعده در ترکیه تا بیش از بحران سوریه بوده است.
ترکیه و القاعده پس از بحران سوریه
بر اساس اطلاعات و اخبار منتشره از سوی خبرگزاریها، اندکی پس از آغاز بحران اخیر سوریه، در رویکرد دولت ترکیه نسبت به القاعده تغییر عمدهای مشاهده میشود. ترکیه در حال حاضر بنا بر شواهد گوناگون (که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد) با القاعده وارد بازی و مبادله شده است و از افراد این گروه به عنوان ابزاری هرچند موقت برای دخالت در حوادث سوریه استفاده میکند. به عبارت دیگر کشوری که حضور القاعده را تا قبل از تحولات سوریه به عنوان خطری برای امنیت ملی خود میدانست و مقابله با مرتبطین آن را در دستور اقدامات امنیتی و پلیسی خود قرار داده بود؛ به یک باره روند مذاکره و مبادله با آن را در دستور کار خود قرار میدهد. در این زمینه شواهد گوناگونی وجود دارند که برخی از آنها عبارتند از :
۱- بر اساس اسناد جدیدی که سایت ویکی لیکس منتشر کرده، ترکیه در حمایت از القاعده در عراق نقش داشته است … .۸
۲- «هادی العامری» وزیر حمل و نقل عراق: سلاح سعودی ارسالی به سوریه از طریق ترکیه به دست عناصر القاعده میرسد…۹ (قابل ذکر است که بیشتر مقامات عراق از تغییر رژیم کنونی سوریه به رژیمی که در آن القاعده حکم براند، در هراس هستند و آن را خطر بزرگی برای عراق میدانند).
۳- به گزارش اینفو افغان، عبدالجحنی؛ مشهور به ابووفا؛ از فرماندهان ارشد و یکی از مغزهای طراح عملیات القاعده، در ترکیه به سر می برد. این فرمانده که از عناصر بسیار خطرناک القاعده محسوب میشود پس از آنکه با یک پاسپورت جعلی و گریم جدید از طریق مرز خیبر(مرز مشترک میان افغانستان و پاکستان) به کابل رفت، توسط خطوط هوایی ترکیه به آن کشور عزیمت نموده است…. ۱۰
۴- سمیر ابوصالح روزنامه نگار سوری، به توافق عربستان و آمریکا برای انتقال القاعده از یمن به سوریه از طریق ترکیه اشاره کرد… ۱۱
۵- تیمی از سازمان اطلاعاتی ترکیه بین ۱۳ تا ۱۸ نوامبر ۲۰۱۲ در منطقه وزیرستان شمالی پاکستان حضور پیدا کرده و طی مذاکراتی که با سازمان القاعده داشتند، موفق شدند تعداد ۹۷ نفر از عناصر غیرعرب این سازمان شامل اتباع ازبک، ترکمن، قرقیزی و تعدادی از عناصر عرب لیبیایی، الجزایری و سعودی را برای اقدامات عملیاتی در سوریه و لبنان سازماندهی کند و اقدامات انتقال و اسکان آنها به ترکیه را انجام دهد… .۱۲
۶- منابع ترکیهای از ورود ۲۰۰ تن از اعضای القاعده به سوریه از طریق مرزهای ترکیه پرده برداشتند. روزنامه یورت ترکیه در خبری فاش کرد: اخیرا ۲۰۰ تن از افراد وابسته به القاعده و گروههای تندرو با تابعیتهای مختلف از طریق مرزهای ترکیه وارد خاک سوریه شدهاند .۱۳
۷- رئیس جمهور سوریه هشدار داد، تروریستهای القاعده با مجوز حکومت ترکیه در سوریه اقدام به خرابکاری میکنند، اما ترکیه بداند این تروریستها در آینده تهدید جدی برای ترکیه خواهند… ۱۴
۸- و …
ترکیه در حال حاضر بنا بر شواهد گوناگون با القاعده وارد بازی و مبادله شده است و از افراد این گروه به عنوان ابزاری هرچند موقت برای دخالت در حوادث سوریه استفاده میکند.همسویی ترکیه با آمریکا و زمینههای اختلافیاش با سوریه (به بخشی از آنها اشاره خواهد شد) از جمله دلایلیست که آنکارا را بر آن داشته است تا به هر نحو ممکن و با هر ابزاری به حذف بشار اسد بپردازد؛ حتی اگر این ابزار گروه تروریستی القاعده باشد. این که چرا در داخل القاعده را سرکوب و در خارج از آن حمایت میکند نیز در چارچوب تهدید خود در داخل و منافع خود در خارج قابل تبیین است. ترکیه هم اکنون از القاعده استفاده ابزاری میکند تا به هدف خود برسد و معلوم نیست در آینده نیز این رویکرد را اتخاذ کند.
آنچه که به نظر مسلم میرسد این است که ترکیه در راستای نقشی که از سوی آمریکا و غربیها در زمینهی مدیریت تحولات اخیر منطقه به آن واگذار شده، سعی دارد تا به شکل مطلوبی ماموریت محوله را اجراء نماید؛ البته ترکیه در این راه تنها نیست، سایر دولتهای وابسته به نظام سلطه همانند عربستان و برخی دول عربی، هم نقشی را برای اتمام ماموریت فوق بر عهده گرفتهاند.
نگاهی گذار به تاریخچه روابط ترکیه و سوریه
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، نقشهی جهان دستخوش تحولات بزرگی شد که نمونهی آن تولد کشورهای خاورمیانه جدید است. ترکیه یکی از آن کشورهاست که بر ویرانههای امپراطوری عثمانی ساخته شد و در کنار کشورهای عربی قرار گرفت. نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم و تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب، سوریه را به سمت شوروی و ترکیه را به سمت آمریکا کشاند. این نقطهی شروعی برای خیلی از تحولات آینده بود.جدای از اختلافات ایدئولوژیکی، دولتهای سوریه و ترکیه در قرن بیستم میلادی سه دلیل مهم برای اختلاف و درگیری داشتند:
۱- ادعای حمایت سوریه از کردهای مخالف دولت ترکیه؛
۲- اختلاف بر سر چگونگی استفاده از منابع آب منطقه که از ترکیه سرچشمه میگیرند و پس از عبور از سوریه وارد عراق میشوند؛
۳- مساله حق حاکمیت بر استانی که ترکیه آن را هاتای و سوریه آن را اسکندرون مینامد.
بررسی تاریخی نشان میدهد که رابطه دو کشور به دلایل مختلف وضعیت مطلوبی نداشته است. و هر از گاهی شاهد جهتگیریهایی زیادی بودهایم که حاکمان دو کشور بر ضد یکدیگر انجام دادند. این امر ریشه در تنشهای تاریخی، ساختار حکومت و نخبگان سیاسی آنها دارد.
نوع تعامل ترکیه با اسرائیل، نوع نگاه دو کشور و رویکرد آنها به جریان مقاومت حماس و حزب الله لبنان، نقطه اختلافی دیگر ترکیه و سوریه است. این اختلافات به قدری عمیق بوده که تا کنون اجازه بهبود این روابط را به دو کشور نداده است.
پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ و روی کار آمدن اسلامگرایان در ترکیه امکان این وجود داشت تا تحولی در روابط دو کشور در زمینه های اختلافی به وجود آید. در پیش گرفتن دکترین «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان»۱۵ از سوی حزب مذکور سبب شد تا ترکیه روابط خوبی را با کشورهای منطقه برقرار کند. حتی این احتمال نیز وجود داشت که رابطه اش را با سوریه بهبود بخشد ولی عملاً چنین اتفاقی نیفتاد. در حال حاضر نیز اختلاف و ضدیت دولتهای دو کشور به اوج خود رسیده است به گونهای که دولت ترکیه تمام همت خود را مصروف برکناری بشار اسد نموده است.
دربارهی چرایی اتخاذ رویکرد خصمانهی اخیر ترکیه در قبال سوریه عواملی متعددی تاثیر گذاشته است، که میتوان مهمترین آنها را فشار قدرتهای خارجی بر رهبران ترکیه دانست. بررسی اجمالی سیاست خارجی ترکیه نشان میدهد که رویای پیوستن به اتحادیه اروپا، بهانهای شده تا صاحبان قدرت در ترکیه بسیاری از ارتباطات، اقدامات و جهتگیریهای خود را حداقل در ذهن خود توجیه نمایند. همراهیاش با آمریکا در قالب ناتو و پذیرش اسرائیل و رابطه با آن یعنی پیودن مسیری که مطمح نظر غرب است. شواهد نشان میدهد که این رویا پس از روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه همچنان دنبال شد.
نوع تعامل ترکیه با اسرائیل، نوع نگاه دو کشور و رویکرد آنها به جریان مقاومت حماس و حزب الله لبنان، نقطه اختلافی دیگر ترکیه و سوریه است. این اختلافات به قدری عمیق بوده که تا کنون اجازه بهبود این روابط را به دو کشور نداده است.
عوامل دیگری نیز وجود دارد باید آن را خارج از خاورمیانه پیدا کرد یعنی وجود بازیگران فرامنطقهای و نقشی که آنها می توانند داشته باشند. عامل اول روسیه و نوع رابطه اش با سوریه است. روسیه سوریه را آخرین پایگاه خاورمیانهای خود میداند و آمریکا قصد دارد این پایگاه را از دست روسیه خارج کند. عامل بعدی حمایتهای ایران از سوریه است. آمریکا حضور ایران در منطقه را به هیچ وجه نمیپذیرد بویژه وقتی این حضور روسیه و ایران را در کنار هم باشد.
در مجموع ترکیه در اتخاذ سیاست خارجی خود تا کنون از استقلال کامل برخوردار نبوده است. اتخاذ تصمیمات ضد و نقیض این کشور نیز به دلیل عدم استقلال عمل در تصمیم گیری میباشد. اما این بدان معنی نیست که به صورت صد در صد با آمریکا همراه باشد. به عنوان مثال در بحران سوریه، آمریکا قصد تجزیه این کشور را دارد ولی ترکیه فقط سقوط بشار اسد را میخواهد. در این که بشار اسد نباید بماند با آمریکا اتفاق نظر دارد ولی ترس این نیز وجود دارد که در صورت تجزیه این کشور جریان جداییطلب ترکیه را نیز در تقویت نماید.
به نظر میرسد ترکیه در حال حاضر رویکردی آرمانی اتخاذ کرده است که دلایل آن را میتوان در تحولات اخیر خاورمیانه و موج بیداری اسلامی در منطقه دید. ترکیه قصد دارد سوار بر این موج به آرمان خود یعنی احیای امپراتوری از نوع عثمانی برسد. سودای رهبری بر جهان اسلام مسئلهای است که ترکیه احتمالا آن را مد نظر قرار داده است.
عواقب احتمالی رویکرد ترکیه به القاعده و شکست سوریه
در حال حاضر ترکیه تهدیدی از جانب القاعده در این برهه از زمان برای خود نمیبیند. چرا که گمان میکند این گروه را به طور کامل در کنترل خود قرار داده است. اما ترکیه وارد بازی خطرناکی شده است که ممکن است تبعات آن بعدها متوجه خود و کشورهای همسایه شود. پیامدهای احتمالی رویکرد ترکیه در حمایت از القاعده علیه سوریه، در چندین بخش قابل بحث است.
مورد اول: حمایت از القاعده و استفاده ابزاری از این گروه تروریستی تا وقتی میسر است که همچنان این گروه در کنترل ترکیه باقی بماند و ترکیه بتواند به بهترین نحو از پتانسیل این گروه برای دستیابی به اهدافش استفاده کند. ولی در صورت از کنترل خارج شدن این گروه ممکن است اینان در میان افراد و گروههای که قبلاً ذکر شد نفوذ کند و این مسئله تهدیدی برای امنیت ترکیه است. ترکیه مرزهای خود را محل اسکان این گروه کرده است، با سران این گروه ارتباطات آشکار و پنهان دارد که این امر ممکن است تفکرات این گروه را میان کردهای ترکیه وارد کند، زیرا ایدئولوژی مرزی برای خود قائل نیست.
مورد دوم: حتی اگر القاعده نتواند جای پایی در ترکیه دست و پا کند، این گروه به تنهایی یک منبع تهدید برای ترکیه میباشد. چراکه رفتار بد دولت ترکیه با کردها انگیزهای خواهد شد تا آنان (کردها) فکر استفاده از پتانسل القاعده را در سر بپرورانند.
کردها در سوریه بزرگترین اقلیت این کشور به شمار میروند. با وجود بدرفتاری حکومت اسد با این اقلیت در حال حاضر این گروه رو در روی مخالفین سوریه قرار گرفتهاند؛ زیرا معتقدند که مخالفین کنونی سوریه از سوی کشورهای عربی چون عربستان، قطر و کشورهای غربی، حمایت میشوند و هیچ برنامهای برای کردها، در صورت سقوط بشار اسد، ندارند.
الگوی رفتاری و اقدامی القاعده نشان داده است که اعتماد کردن و استفاده نمودن از این گروه خشونتطلب و تروریست برای هیچ کشور، گروه و یا سازمانی بیهزینه نبوده است. هزینههایی که گاه به خطرات و چالشهای فراوانی برای مرتبطین تبدیل شده است. به عبارت دیگر باید به انتظار زمانی نشست که استفادهی پرخطر ترکیه، خسارات و زیانهای خود را هم برای ترکیه و هم برای منطقه، نمایان کند.
مورد سوم: سوریه یکپارچه تهدیدی برای اسرائیل است و در صورت تجزیه از قدرت و تاثیرگذاری آن در عرصه بینالملل تا حد زیادی کاسته خواهد شد و دست ایران و روسیه را تا حد زیادی میبندد؛ این امر ممکن است به نفع اسرائیل و آمریکا باشد اما ترکیه را با چالشها و مسائل امنیتی در کنار مرزهایش روبهرو خواهد کرد. در حال حاضر ترکیه با یک دولت طرف است. بعدها باید رفتار با دولتهای احتمالی به وجود آمده را نیز در نظر بگیرد. دولت هایی که معلوم نیست چه رویکردهایی را در قبال ترکیه دنبال خواهند کرد.
به هر حال برخی از ناظران بینالمللی بر این باورند که ترکیه در پی تحقق احیای امپراطوری خود، «القاعدهای جدید» در منطقهی شامات ایجاد کرده است؛ حال این کشور و بویژه سازمان اطلاعات ترکیه جدا از منافع آنی خود، باید بیاندیشد که آیا توان مدیریت القاعده پس از بحران سوریه را هم دارد؟ آیا این بازی خطرناکی برای امنیت ملی ترکیه و منطقه نیست؟
در پایان باید گفت (همانگونه که در ابتدای این نوشتار بررسی شد) الگوی رفتاری و اقدامی القاعده نشان داده است که اعتماد کردن و استفاده نمودن از این گروه خشونتطلب و تروریست برای هیچ کشور، گروه و یا سازمانی بیهزینه نبوده است. هزینههایی که گاه به خطرات و چالشهای فراوانی برای مرتبطین تبدیل شده است. به عبارت دیگر باید به انتظار زمانی نشست که استفادهی پرخطر ترکیه، خسارات و زیانهای خود را هم برای ترکیه و هم برای منطقه، نمایان کند.
پی نوشت ها:
۱- عبدالله عزام که به سال ۱۹۴۱ در فلسطین به دنیا آمده بود، مهارت خاصى در سخنورى داشت، توانایى مدیریت و دانش بالاى نظامى او بر کسى پوشیده نبود. دیدار اسامه با عزام در جده سبب شیفتگی وی به اندیشههاى عزام شد.
۲- این وجه تسیمه برگرفته از متن اسناد سازمان است که آن را «قاعده الجهاد» (اساس و بنیان نبرد اسلامی) توصیف میکند اما اعضای سازمان آن را «جبهه بینالمللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» مینامند.
۳- معروف به «پنجشیرى»، از اعضاى مهم جماعت اسلامى مصر و از فعالان افغانستان.
۴- وی متولد ۱۹ ژوئن ۱۹۵۱در مصر است که در ماجراى ترور انورسادات متهم گردید؛ اما بعدها به دلیل حاشیهاى بودن نقش او به سه سال زندان محکوم شد. پس از آزادى از زندان ابتدا به عربستان و سپس به پیشاور رفت. او به زبان انگلیسى تسلط دارد، در امور تشکیلاتى رشد سریعى داشته و پس از کسب مقام سخنگویى سازمان جهاد اسلامى مصر خیلى زود به رهبرى آن رسید. در سال ۲۰۰۰ ایمن ظواهری سازمان جهاد اسلامی مصر را با سازمان القاعده ادغام نمود و به شخص دوم این تشکیلات تبدیل شد.
به نکات زیر توجه کنید