گفت وگو: علی خدایی بیجاری، مترجم: صالح سلیمانی: یکی از فجایعی که به دست نظامیان امریکایی صورت گرفت، حمله ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری مسیر بندرعباس- دبی بود که در سال ۶۷ صورت گرفت و تمام مسافران این هواپیما از جمله ۶۶ کودک بی گناه در اثر این فاجعه غیرانسانی کشته شدند. اکنون با گذشت ...

گفت وگو: علی خدایی بیجاری، مترجم: صالح سلیمانی: یکی از فجایعی که به دست نظامیان امریکایی صورت گرفت، حمله ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری مسیر بندرعباس- دبی بود که در سال ۶۷ صورت گرفت و تمام مسافران این هواپیما از جمله ۶۶ کودک بی گناه در اثر این فاجعه غیرانسانی کشته شدند. اکنون با گذشت ۲۵ سال از آن فاجعه مرگبار صاحبان وجدان های بیداری که از فیلمسازان هالیوود هستند این فاجعه را مبنای ساخت فیلمی بزرگ و بین المللی کرده اند. این گروه در حال حاضر در ایران حضور دارند و این پروژه در حال نگارش فیلمنامه است که در اسرع وقت ساخت آن آغاز خواهد شد از همین رو به بهانه گفت وگو پیرامون این کار باارزش و قابل تحسین، این گروه به دفتر روزنامه دعوت شدند و به سؤالات مطرح شده پاسخ دادند. این گروه متشکل از «بهرام حیدری» نویسنده و تهیه کننده، «اسکات فرانک» کارگردان، «ملیسا کارتر» مشاور ارشد پروژه، «بری گرین» صداپیشه و بازیگر و مینا معصومی مشاور دیگر کار بود.

چه انگیزه ای باعث شد که شما به ساخت فیلمی بر مبنای فاجعه حمله و سقوط هواپیمای مسافربری ایران ایر در آب های خلیج فارس علاقه مند شوید؟

فرانک: من و آقای حیدری (تهیه کننده فیلم) نویسندگان فیلمنامه هستیم. دلیل ساخت این فیلم این است که این حادثه به گونه ای منطقی و احساسی حل نشده است و وقتی در چنین حادثه ای انسان های زیادی جان خودشان را از دست می دهند و زندگی افراد زیادی تحت تأثیر آن قرار می گیرد باید اطلاع رسانی شود و به نظر من این فیلم می تواند یک نوع التیام فرهنگی باشد. برای همین من فکر می کنم این مسئولیت هنرمند است که پلی میان فرهنگ ها باشد.

مردم امریکا چه نگاهی به این فاجعه دارند؟ آیا آنها هم مثل ما ایرانی ها فکر می کنند؟

فرانک: به نظر من تأثیرات آن بر روی مردم ایران بسیار بیشتر از امریکاست چراکه این واقعه در اینجا رخ داده است. مردم امریکا هم در اتفاق حمله به هواپیمای ایرانی با مردم ایران همدردی کردند.

در برآیندی که شما و گروهتان از کار دارید، فکر می کنید ساخت و نمایش این فیلم چقدر می تواند در حق به جانب بودن مواضع ایران در نگاه جهانی مفید واقع شود؟

حیدری: ببینید مسئله اساسی این است که ایران در کشورهای دیگر و گستره جهانی تبلیغات ضعیفی دارد و در خارج از کشور به لحاظ تبلیغاتی بسیار ضعیف هستیم. گرچه بخشی از این موارد به خاطر تحریم هایی است که علیه ایران صورت گرفته اما بخش اعظم آن به خاطر کم کاری خودمان است.

بنابر این نظری که ما داریم این است که با ساختن سینمایی که با سینمای شریف و حقیقت جوی غرب در تولید محصول شراکت کند آثاری تولید شود که در آن اتفاقاتی که در ایران می افتد، را در غرب و کشورهای دیگر منتشر کنیم. مثلاً در فوتبال بهترین دفاع حمله است. برهمین اساس ما باید بتوانیم جلوی بلاهایی که سر خودمان آمده را برای دفعات دیگر بگیریم و حرف حق را بزنیم. این همه تهمت هایی که به ایران بر سر مسائل اتمی و دیگر مسائل وارد شده را باید به نوعی جوابگو باشیم طوری که مردم دنیا حقیقت مسئله را درک کنند. بنابر این بهترین راهی که ما می توانیم این حقایق را منعکس و انتقال دهیم دو راه است؛ یکی سینما و دیگری مطبوعات. برای همین ما فکر می کنیم اگر این فیلم به صورت بین المللی و آنطور که ما می خواهیم، ساخته شود یعنی از بازیگران مطرح و توانایی بین المللی و عوامل خوب استفاده کنیم قطعاً خیلی از کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد.

مثلاً فیلم زندگی گاندی خیلی ساده بود اما خیلی از مردم دنیا با شخصی به اسم گاندی آشنا شدند. در حالی که قبل از پخش فیلم کسی گاندی را نمی شناخت. ما باید بتوانیم خودمان را در موضعی قرار دهیم که به لحاظ فرهنگی و تبلیغاتی تهاجم بکنیم. نباید بگذاریم به ما تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی بشود. آن وقت بنشینیم از این تهاجمات گلایه کنیم. شکایت کردن و انتقاد کردن مسئله ما را حل نمی کند. موقعیت ما طوری است که باید بتوانیم حرف هایمان را عرضه بکنیم و خودمان را آنطوری که هستیم عرضه بکنیم. ما ملتی هستیم که به خاطر اینکه خواسته ایم روی پای خودمان بایستیم، مورد ظلم قرار گرفته ایم. دقیقاً به همین خاطر به میدان آمده ایم چون فکر کردیم که اول از همه باید خودمان به میدان بیاییم و چون حق با ماست خداوند هم کمک می کند و قطعاً حرف هایمان اثرگذار خواهد شد.

شما برای دستیابی به یک قالب داستانی در فیلم چقدر از مستندات و اصالت واقعه سقوط هواپیما استفاده کردید و چقدر از داستان زاییده تخیل و تکنیک های پردازش داستان بود؟ ضمن اینکه بفرمایید روی چه بخشی از این فاجعه تأکید دارید؟

حیدری: خب نقطه اوج ما خود حادثه است که چند بار در فیلم نشان داده می شود ولی بخشی که روی آن تأکید داریم اتفاقات پس از فاجعه سقوط است. یعنی نشان دادن ۲۵ سالی که از این فاجعه گذشته و آدم هایی که این فاجعه را رقم زده اند، الان کجا هستند و چه می کنند. ما آنها را نشان می دهیم که چطور دست سرنوشت از آنها انتقام گرفته. اما در فیلم طوری نشان داده می شود که بعضی از آنها طی حادثه ای به ایران می آیند. داستان ما بر مبنای قرآن و فرمایشات پیامبر(ص) و ائمه اطهار (س) است که می فرماید: اگر کسی انسان بی گناهی را بکشد انگار تمام عالمیان را کشته است. در جای دیگر می فرماید اگر دلی را شاد کردی انگار کل هستی را شاد کرده ای.

آقای فرانک با توجه به اینکه شما یکی از نویسندگان این تراژدی تلخ هستید بفرمایید که چقدر مستندات این فاجعه را در خط داستانی فیلم به کار گرفتید؟

فرانک: پس زمینه این فیلم فاجعه سال ۱۹۸۸ است که ناوهای امریکایی در آن زمان بر خلیج فارس نظارت داشتند. آنها با چندین قایق کوچک اسلحه دار روبه رو می شوند. یک سری اتفاقات می افتد. پرواز بندرعباس می پرد. لحظه بسیار بسیار حساسی است یک سری اطلاعات ناقص رد و بدل می شود. اشتباه بسیار بزرگی رخ می دهد و کاپیتان ناو احساس می کند که تحت فشار قرار گرفته و در نهایت دو موشک را به سوی هواپیما شلیک می کنند و هواپیما سقوط می کند. این تنها پس زمینه داستان است. ما نمی خواهیم موبه موی این اتفاق را باز آفرینی کنیم چون فیلم ما یک فیلم مستند نیست. اما اصل داستان درباره افسر درجه پایینی است که در این ناو مسئول رادارها بوده. او هواپیمایی را در رادار می بیند که به نظرش در حال پایین آمدن است. این موضوع را به کاپیتان ناو گزارش می دهد و می گوید این هواپیمایی که در حال پایین آمدن است قصد بمباران دارد و این گزارش منجر به شلیک به هواپیمای ایرانی می شود و آن فاجعه به وقوع می پیوندد. بعد از این اتفاق این افسر دچار اختلالات روانی می شود که داستان اینگونه شروع می شود که او می خواهد بعد از ۲۵ سال که از این فاجعه می گذرد به خودش بیاید و از شرایط مستی و حال زاری که این فاجعه او را گرفتار کرده، خارج شود. همسر او می میرد و دو دخترش که هیچگونه رابطه ای با او ندارند وی را ترک می کنند.

حیدری: در واقع داستان فیلم درباره توبه است. توبه برای کسانی که این فاجعه را رقم زده اند.

این آدم ها به یک بازنگری متوسل می شوند و می شنود در اسلام درهای توبه به روی همه باز است برای همین به ایران می آید و مورد لطف و محبت ایرانی ها قرار می گیرد. زیبایی ها و امنیت ایران را می بیند و تحت تأثیر قرار می گیرد.

از آنجایی که انتخاب و حضور بازیگران مطرح سینما در یک فیلم مهم و تعیین کننده است، شما از چه بازیگرانی استفاده می کنید؟

ما مد نظر داریم که از بهترین بازیگران درجه یک هالیوودی و بازیگران درجه یک ایرانی استفاده کنیم.

چون فیلم ما یک فیلم بین المللی است و در واقع آبروی ایران به حساب می آید. برای همین ما این طیف از بازیگران را به کار می گیریم.

یکی از مواردی که در این فاجعه خیلی ایرانی ها را ناراحت کرده بود، حضور ۶۶ کودک از ۲۹۰ مسافری بود که با هواپیما سقوط کرده و کشته شدند. خود این موضوع جای کار بسیاری دارد. با این اوصاف شما از این مقوله در فیلم چه استفاده ای کردید؟

حیدری: بله، ما از این مقوله استفاده کرده ایم.

معصومی: اتفاقاً ما در این داستان روی بچه های حاضر در هواپیما تأکید زیادی داشته ایم و از عروسکی که روی سطح آب افتاده بود چندین بار استفاده کرده ایم و این عروسک که به نوعی نماد ۶۶ کودک کشته شده است شخصیت اصلی فیلم را آزار می دهد و این آدم در کابوس هایش تنها عروسک را می بیند. به همین خاطر تأکید ما روی عروسک خیلی زیاد است و عروسک در بین لوازم دیگری مثل ساک و چمدان که در آب شناورند، بیشتر از همه نمود دارد.

از عروسکی که در فیلم نشان داده می شود، به جز اینکه بهترین نشانه برای وجود کودکان در هواپیما بوده، آیا استفاده نمادین و سمبلیکی شده؟

حیدری: [می خندد] نمی توانیم این را بگوییم.

معصومی: [می خندد] نمی توانیم بگوییم چون عروسک یکی از شخصیت های اصلی فیلم محسوب می شود و تأکید زیاد ما روی عروسک به این خاطر است.

جناب حیدری اگر بخواهید فیلم سینمایی انیمیشن «رستم و سهراب» را کوتاه و مختصر معرفی کنید، چه می گویید؟

حیدری: انیمیشن رستم و سهراب در بروجرد توسط برادران دالوند ساخته شد. نویسنده و تهیه کننده این کار من بودم. خانم الیزائیک موسیقی آن را ساخت، صداگذاری در کانادا صورت گرفت. آقای اسکات فرانک هم مشاور کار بود و آقای «بری گرین» که هنرپیشه و صداپیشه هستند به جای افراسیاب حرف زد و نریشن (گفتار روی فیلم) کار را انجام داده اند و این انیمیشن پرفروش ترین فیلم ایرانی است که تا به حال ساخته شده و اولین محصول مشترک ایران و امریکاست که خیلی هم موفق بوده است.

بعد از این تجربه موفق، پروژه انیمیشن دیگری در دست تهیه دارید؟

بله. امیدوارم پس از این کار، فیلم سینمایی انیمیشن رستم و اسفندیار را هم بسازیم.

آقای بری گرین! زمانی که به شما پیشنهاد شد که در فیلم رستم و اسفندیار به جای کاراکتر افراسیاب حرف بزنید، اولین اقدام شما چه بود؟ آیا در این خصوص تحقیقات شخصی انجام دادید یا به گفته ها و راهنمایی های آقای حیدری و دوستان دیگر بسنده کردید؟

بری گرین: در ابتدای این پیشنهاد من با داستان رستم و اسفندیار هیچ آشنایی نداشتم و کل ماجرا برایم یک معما بود. اگر به مفاهیم سنتی درام نگاه کنیم هم آدم های خوب وجود دارند و هم آدم های بد. و این پیشنهاد برایم پیشنهاد جذابی بود و بعدها متوجه شدم که این داستان، داستان مهمی است برای ایرانیان. به هر حال نقش آفرینی افراسیاب را خیلی دوست داشتم به این خاطر که کاراکتر منفی و جذاب داستان بود. دوست داشتم در این کار مثل آقای جینی آیرنز در انیمیشن «شیر شاه» که دیالوگ های خیلی معروفی دارد، عمل کنم البته من نمی خواستم ادای جینی آیرنز را دربیاورم بلکه می خواستم عملکرد او را داشته باشم. به خاطر وسواسی که داشتم خیلی دوست داشتم جزئیات نقش اسفندیار زیاد باشد و تمام احساساتم را در دیالوگ های اسفندیار قرار دهم اما متأسفانه زمان کمی برای این کار داشتیم.

آقای حیدری! انیمیشن رستم و سهراب چه پیامی برای مخاطب به خصوص مخاطبان نوجوان و جوان اروپایی و امریکایی دارد؟

حیدری: این انیمیشن یک کار بین المللی است که نماینده تفکر پویای ایرانی است که نشان می دهد فرهنگ ایرانی چقدر قدرتمند و محترم است و رستم و اسفندیار چقدر صبورند و در عین حال با سختی ها مبارزه می کنند و لطف خداوند در این فرهنگ همواره شامل حال ایرانیان بوده است و این موارد خیلی برای غربی ها ملموس است.

شما در بحث هایتان به شش، هفت نوجوان و جوان اشاره کردید که مشاوران شما در امر نگارش داستان رستم و سهراب بودند، با این اوصاف این مشاوران مشخصاً چه اهدافی را دنبال می کردند؟

حیدری: این مشاوران در شخصیت پردازی کاراکترها و نوع گفتار آنها ما را کمک می کردند به طور مثال اگر در یک تمثیل ایرانی یکی می گوید کله ات بوی قرمه سبزی می دهد طبیعی است که نمی توان آن را ترجمه کرد اما می توان معادلی برای آن در نظر گرفت.

معصومی: این مشاوران در واقع ما به ازای اصطلاحات و جملات ایرانی را پیدا می کردند. به این صورت که آقای حیدری برای آنها کلیت یک جمله یا اصطلاح را توضیح می دادند و می گفتند این جمله یا اصطلاح در فرهنگ ایرانی چه معنی می دهد و این مشاوران این اصطلاحات را می بردند در فرهنگ خودشان و برای آنها یک ما به ازای فرهنگی پیدا می کردند.

خانم کارتر! شما در گردهمایی هنرمندان که به مناسبت توهین به مقام شامخ پیامبر (ص) دیروز (سه شنبه) برگزار شد با صحبت هایتان حضار را تحت تأثیر قرار دادید. اولین سؤال من این است که از چه طریقی شما این فیلم را تهیه و رصد کردید و احساستان پس از رصد این فیلم چه بود؟

کارتر: متأسفانه این فیلم در همه جا هست. مخصوصاً زمانی که سفیر امریکا کشته شد، این فیلم را در همه جا پخش کردند.

من نتوانستم بیشتر از یک دقیقه این فیلم را ببینم و اشک هایم سرازیر شد و عصبانی شدم. ببینید امریکایی ها دو گروه هستند. یک گروه آدم های مذهبی نیستند و سکولار هستند و تعداد آنها خیلی زیاد است و مذهب در زندگی و رفتار و کردار آنها هیچ معنایی ندارد. اما حدود ۵۰ میلیون نفر از شهروندان امریکایی مذهبی هستند و دین و مذهب برایشان خیلی مهم است. من هم در یکی از آن خانواده های معتقد بزرگ شده ام. پس برای من از بچگی دین خیلی مهم بود. یادم است زمانی که بچه بودم یک فیلم مثل این فیلمی که به پیامبرمان توهین کرده، در دسترس همه قرار گرفت که در آن به حضرت عیسی (ع) توهین شده بود. ما و دوستان و فامیل هایمان خیلی از این فیلم ناراحت شدیم و به بهانه آزادی بیان آن فیلم را بیشتر پخش می کردند و می گفتند ما آزادیم و می توانیم به عیسی مسیح (ع) هم توهین کنیم. اما خانواده ما و کلیسا گفتیم که اگر این آزادی است ما آزادی نمی خواهیم. حالا هم که مسلمان شده ام پیامبر را بیشتر از حضرت عیسی (ع) دوست دارم و اگر کسی عاشق پیامبر (ص) باشد نمی تواند این فیلم را ببیند و از آنجایی که در دین مسیحیت و دین اسلام سفارش شده که برای دیگران دعا کنید و دیگران را نفرین نکنید افراد مسلمان و مسیحی های معتقد خیلی عصبانی می شوند. در حالی که افرادی که هیچ اعتقادی ندارند به راحتی به همه چیز توهین و همه را نفرین می کنند.

متأسفانه مردم امریکا اصلاً این مسائل را نمی فهمند. حتی شما هر قدر برای آنها تکرار کنید که توهین به پیامبر (ص) چقدر ناراحت کننده است فقط آدم را مثل عقب ماندگان نگاه می کنند و هیچ عکس العملی نشان نمی د هند.

حالا که به مذهب شریف تشیع مشرف شده اید بفرمایید که دین اسلام و مذهب تشیع را در مقایسه با دین مسیحیت چطور می بینید؟

کارتر: در دین مسیحیت بعضی از دستورات هستند که خیلی مبهم و غیرقابل فهم هستند برای همین نمی شود به آنها عمل کرد. در حالی که دستورات و فرامین قرآن و احادیث ائمه (س) صد درصد قابلیت دارند که به آنها عمل شود. مثلاً اسلام می گوید باید پنج بار نماز بخوانید. این خیلی روشن است. اسلام می گوید تمام ماه رمضان را باید روزه بگیرید و غذا نخورید و این مسئله تأویل و تفسیر ندارد. خود دستور واضح و روشن است اما در مسیحیت خیلی از قوانین و فرامین با شک و گمان مواجه اند.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=1936

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.