پیارم به نقل از پایگاه بصیرت:در زمان جنگ سرد، جنبش عدم تعهد برای مقابله با دو قطب جهان تشکیل شد وپس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برخی بر این باور بودند که با سقوط شوروی جنبش عدم تعهد دیگر موضوعیت ندارد.اما نه تنها این جنبش از هم نپاشید، بلکه بر تعداد اعضای آن افزوده شد ...

پیارم به نقل از پایگاه بصیرت:در زمان جنگ سرد، جنبش عدم تعهد برای مقابله با دو قطب جهان تشکیل شد وپس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برخی بر این باور بودند که با سقوط شوروی جنبش عدم تعهد دیگر موضوعیت ندارد.اما نه تنها این جنبش از هم نپاشید، بلکه بر تعداد اعضای آن افزوده شد وهمچنان اجلاس سران جنبش عدم تعهد تشکیل می‌شود. جمهوری اسلامی ایران میزبان دور شانزدهم این اجلاس است و ریاست سه ساله آن نیز برعهده ایران می‌باشد، با این بهانه طی گفت‌وگویی با صدرالدین موسوی، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسایل شبه قاره راهکار عمل و مزایای این جنبش را مورد بررسی قرار دادیم.

جنبش عدم تعهد در چه زمانی و به چه منظوری ایجاد شد؟

– جنبش عدم تعهد در فضای دو قطبی جنگ سرد به وجود آمد. در آن زمان تعدادی از کشورهایی که تازه استقلال پیدا کرده بودند و از چنگال استعمار رهایی یافته بودند، احساس کردند که در یک نظام دو قطبی باید صورت بندی و گرایش جدیدی مطرح شود و در آن گرایش جدید هیچ تعهدی نسبت به هیچ یک از دو قطب (سوسیالیسم و کاپیتالیزم) وجود نداشته باشد. به همین دلیل نام جنبش عدم تعهد را بر آن نهادند. خود لغت جنبش یعنی جریانی که در حال تکامل است و بتدریج شکل اصلی خود را پیدا می‌کند. بنیانگذاران جنبش کشورهای مهمی مانند هند، اندونزی، یوگسلاوی و مصر را شامل می‌شد و از طرف سایر کشورهایی که به وابستگی به یکی از دو قطب موجود تمایلی نداشتند مورد استقبال قرار گرفت.

این جنبش در زمان جنگ سرد و برای مقابله با نظام دو قطبی به وجود آمد، اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نه تنها متزلزل نشد، بلکه بر تعداد اعضای آن نیز افزوده شد، به نظر شما دلیل این رخداد چیست؟

– پس از آنکه نظام دو قطبی فرو ریخت و در سال ۱۹۹۰ شوروی عملا ساقط شد و همزمان باآن کشورهای جدیدی شکل گرفتند درست در همین زمان جهان به سمت نظم نوینی پیش رفت، اما این نظم نوین هیچ‌گاه شکل نهایی به خود نگرفت و جهان تاکنون نظم ثابت و تعیین شده‌ای نتوانسته است به خود بگیرد. آمریکا بسیار تلاش کرد تا نظم تک قطبی را بر جهان حاکم کند، اما این تلاش آمریکا نیز با موفقیت همراه نبود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بحثهای فراوانی مطرح شد که دیگر جنبش محلی از اعراب ندارد. در آن زمان دو دیدگاه مطرح شد. اول اینکه دیگر محلی برای عدم تعهد وجود ندارد، زیرا دیگر نظام دو قطبی وجود ندارد و کشورها به کدام قطب می‌خواهند عدم تعهد داشته باشند؟ بحث دیگری نیز وجود داشت که از سوی بنیانگذاران و کشورهای بزرگ جنبش مانند ایران مطرح می‌شد. آنها معتقد بودند که هنوز جنبش موضوعیت دارد و ما می‌توانیم جنبش را به سمت فعالیتهای اقتصادی و وحدت اقتصادی جنوب در مقابل شمال سوق دهیم. پس از اینکه جامعه بین الملل شکل سیالی به خود گرفت، این نظم هیچ‌گاه شکل نهایی به خود نگرفت. شاید یکی از دلایلی که مانع از فروپاشی این جنبش شد، این باشد که کشورهای عضو جنبش عدم تعهد سعی می‌کردند جهان را به سمت یک نظم چند قطبی پیش ببرند. همچنین بحث هایی نیز مطرح می‌شد که جهان به سمت جهانی چند قطبی با محور اقتصادی پیش رود و اگر پیش از این محور، سیاست بود، حال این محور اقتصادی است. اینکه کشورهای جنوب شرق آسیا، آلمان، اتحادیه اروپا، آمریکا و آمریکای لاتین، هرکدام به یک قطب تبدیل شوند و شوروی نیز که در آن زمان درگیر حل مشکلات داخلی خود بود به عنوان یک کشور اتمی و کشوری که زمانی دومین ابرقدرت جهان بود، بعداً به عنوان یک قطب مطرح شود. این چارچوب‌ها موجب شد که کشورهای عدم تعهد حس کنند هنوز موضوعیت دارند و می‌توانند در شکل گیری نظم نوین تأثیرگذار باشند.

این جنبش با رویکرد عدم تعهد و وابستگی به ابر قدرتها به وجود آمد، آیا روح عدم وابستگی به معنای واقعی در کشورهای عضو جنبش وجود داشت؟

– واقعیت این است که چه در دوران جنگ سرد و چه پس از آن، هیچکدام از اعضای جنبش عدم تعهد به معنای واقعی کلمه غیر متعهد نبودند، یعنی هرکدام به نحوی به یکی از قطبهای موجود متعهد بودند. مصر که یکی از بنیانگذاران این جنبش است، در زمان جمال عبد الناصر متمایل به سوسیالیزم بود و پس از مرگ ناصر و در زمان سادات و مبارک به طور کامل در دامان غرب قرار گرفت.هندوستان نیز اگرچه در تئوری یک کشور غیر متعهد بود چه در سیاستهای داخلی و چه در سیاستهای بین المللی‌اش در اردوگاه شرق قرار داشت. یوگسلاوی نیز به طور کامل در اردوگاه اروپای شرقی و سیاستهای سوسیالیستی قرار داشت.

این وابستگی به قدرتها چه تاثیری در روند و نحوه کارکرد جنبش داشت؟

– این تعهد و وابستگی موجب شد که هیچگاه این جنبش نتواند به یک تعادل دست پیدا کند و نتواند به معنای واقعی کلمه غیر متعهد باقی بماند و این خود، جنبش را دچار ناکارآمدی درونی می‌کرد. از طرفی کشورهایی عضو جنبش بودند که در اردوگاه غرب قرار داشتند و در مقابل هم کشورهایی بودند که در اردوگاه شرق قرار داشتند و همه این کشورها ادعا می‌کردند که به هیچ قطبی وابسته نیستند. حتی صدام حسین نیز تا پیش از جنگ ایران و عراق کاملا در اردوگاه شرق بود و پس از آن همان‌گونه که شاهد بودیم، از هردو اردوگاه حمایت می‌شد و بعد از آن هم به طور کامل ابزار دست غرب شد. همین باعث شد که جنبش به آرمانها، ایده آل‌ها و اهدافی که بنیانگذاران آن، آن را دنبال می‌کردند دست پیدا نکند. مقام معظم رهبری نیز در سخنان خود به این آسیب شناسی و آینده نگری اشاره فرمودند، به گفته ایشان آسیبها باید شناخته شود و این جنبش باید غیر متعهد بماند تا تاثیرگذار باشد و در آن نظم چند قطبی در حال تشکیل، نقش خود را به خوبی ایفا کند.

جنبش عدم تعهد تا کنون تا چه حدی تاثیرگذار بوده است و چه نکات مثبت و یا منفی در ساختار جنبش عدم تعهد به چشم می‌خورد؟

– نقطه مثبت که گاهی به پاشنه آشیل این جنبش تبدیل می‌شود این است که تصمیم گیری به صورت اجماع صورت می‌گیرد. این نقطه مثبت گاهی به نقطه منفی تبدیل می‌شود، زیرا اگر یک کشور مخالفت کند، به اجماع رسیدن مشکل می‌شود. باید روی این نظام تصمیم گیری بیشتر کار شود. جنبش تا کنون دستور کار یا برنامه عملی منسجم، منظم و از پیش تعیین شده مورد اجماع اعضا را نداشته است. حتی یکی از دیپلماتهای هند اعلام کرد در مثلث ایران،آمریکا و هند قطعا منافع کشور خودمان را در نظر می‌گیریم. اگر هند بخواهد تنها منافع خود را در نظر بگیرد و به منافع کشوری که عضو جنبش عدم تعهد است توجهی نداشته باشد، جنبش از کارایی و کارآمدی می‌افتد. البته اینکه کشورها به منافع خود اهمیت بدهند، امر بدیهی و پذیرفته‌ای است و نمی‌توان به آن انتقاد کرد، اما اگر بخواهیم در چارچوب جنبش یا یک سازمان منطقه‌ای و بین المللی به آن نگاه کنیم، باید راهکار هایی برای این مشکل پیدا شود. به نظر می‌رسد که در زمان ریاست ایران روی این مسایل تمرکز بیشتری شود تا راهکارهایی برای تاثیرگذاری بیشتر این جنبش پیدا شود. اما تا به امروز به دلیل مشکلات ساختاری این جنبش تاثیرگذار نبوده است. دلیل دیگر عدم تأثیرگذاری این جنبش می‌تواند این مسأله باشد که یکباره از یک نظم بین المللی دو قطبی وارد یک نظم سیال شد و حتی بسیاری در آن زمان اعلام می‌کردند که در حال حاضر جنبش هویتی ندارد. دیگر اینکه جنبش باید به سمت منافع جنوب حرکت کند و همکاری‌های جنوب- جنوب را در دستور کار خود قرار دهد. باید روی مسایل اقتصادی تمرکز شود که اشاراتی نیز در سخنرانی‌ها به آن شد و مقامهای کشورهای مختلف مسایلی را مطرح کردند. اگر به این مسایل توجه شود، شاید بتوان تا حدودی در جنبش جان تازه‌ای دمید و به آن سمت و سویی داد تا نظام بین الملل عادلانه تر شود.

محدوده اختیارات این جنبش تا چه حد است و از آنجا که جنبش عدم تعهد هیچ سازمان و تشکیلاتی ندارد، ضمانت اجرایی تصمیمات اتخاذ شده در جنبش به چه صورت است؟

– تصمیمات این جنبش به آن صورت ضمانت اجرایی ندارد و از آن، آن انتظاری که از سازمان ملل می‌رود را نمی‌توان داشت. جنبش یک نهاد بسیار گسترده و بزرگ بین المللی است که در واقع هیچ نوع ضمانت اجرایی برای تصمیمات آن وجود ندارد و تاکنون هیچ راهکار اجرایی برای آن تعریف نشده است. در جنبشی که تمام کشورهای جهان و ابر قدرتها در آن عضو نیستند، نمی‌توان ساز و کار اجرایی که در سطح بین المللی قابل اجرا باشد را به وجود آورد. به نظر من به جای اینکه بخواهیم جنبش را در کنار سازمان ملل قرار دهیم، بهتر است ساختار این جنبش به سمتی پیش رود تا همکاری‌ها را میان خودشان تقویت کنند و جنبش به طور طبیعی تاثیر گذاری خود را پیدا کند.

جنبش چه تاثیرات مثبتی دارد که علی رغم هزینه‌های بسیار و نبود ضمانت اجرایی برای تصمیمات اتخاذ شده از سوی جنبش همچنان چشم بسیاری به پیامدهای آن است؟

– جریان سازی در صحنه بین الملل حداقل کاری است که جنبش می‌تواند انجام دهد. دستور جلسه‌های پنج شنبه را با دستور جلسه در دوره‌های پیش مقایسه کنید، یک جریان بسیار قوی در رابطه با مساله سوریه و فلسطین مطرح شد. شاید اگر میزبانی این جلسات را ایران بر عهده نداشت، نمی‌شد به این راحتی این موضوعات را در دستور کار قرار داد. بنابراین نتیجه مثبت جنبش جریان سازی و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی است.قدس

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=1594

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.