نامه ام را بدون سلام آغاز می کنم، چون تو اینطور خواستی! احوالت را هم نمی پرسم، چون بی آنکه بپرسم می دانم که خوب نیستی! اگر از حال من جویا باشی بدان که من هم حالم خوب نیست، تو حالم را بد کردی! آخر چرا؟ من که خوب می دانم تو از اول قصد ...

نامه ام را بدون سلام آغاز می کنم، چون تو اینطور خواستی!

احوالت را هم نمی پرسم، چون بی آنکه بپرسم می دانم که خوب نیستی!

اگر از حال من جویا باشی بدان که من هم حالم خوب نیست، تو حالم را بد کردی!

آخر چرا؟

من که خوب می دانم تو از اول قصد این کار را نداشتی، من که خوب می دانم الان هم زن و فرزندانت نمی دانند که چه کردی!

خوب می دانم که مادرت نمی داند که دست پرورده اش دیروز خون محیط بانی را بر زمین ریخت و خانواده را بی سرپرست کرد!

چطور دلت آمد که ماشه را روی این مظلوم بچکانی؟ مگر چه کرده بود؟ دشمنت بود؟ با تو پدر کشتگی داشت؟ مال مردم خورده بود؟!

مگر غیر از این بود که سالها با حقوقی اندک از سرمایه های این مملکت پاسداری کرده بود؟!

تو که خوب می دانستی اینها حتی به هیچ جناح سیاسی هم وابسته نبودند، فقط و فقط پاسدار و محافظ سرمایه های ملی بود

بی معرفت! بارهای بار خطا کرده بودی، اینبار هم خطا کردی، حالا چون جلوی خطای تو را گرفت باید او را می کشتی؟

می دانی چرا برایت نامه نوشتم؟

چون تو با قاتلهای دیگر فرق داری! فرقت خیلی بزرگ است و این فرق باعث می شود که نتوانم تو را فراموش کنم!

بعضی قاتلها با مقتول خصومت شخصی دارند، بعضی برای دزدی آدم می کشند، بعضی قاچاقچی هستند و میخواهند سوداگری کنند، بعضی ها در جنگ …

اما تو چه؟ تو که برای هیچ آدم کشتی! تو که بعد از این قتل چیزی به دست نیاوردی!

فقط دختر بابا را بی بابا کردی، پسرک را یتیم ساختی، زن جوان را بیوه کردی و آه و نفرین مادرش را تا ابد برای خودت خریدی!

این نامه را نوشتم تا آنقدر دست به دست شود تا به دستت برسد، در تنهایی بخوانش و بدان که خیلی نامردی!

دیگر بی دفاع تر از محیط بان کسی را نیافتی؟ محیط بانی که نه نامش در صدر اخبار است و نه کسی طمع به منصبش دارد! محیط بانی که در شهر خود غریب است و در طبیعت بی پناه!

محیط بانی که هیچگاه نتوانست آنطور که دلش می خواهد برای فرزندش پدری کند و آنطور که شایسته است برای زنش همسری!

حالا او را کشتی! تمامش کردی! او را بجای آهویی که نگذاشت بکشی کشتی!

باشد! حالا که نیافتمت! اما کیفرت با خدا! وعده مان به روز جزاء!

می دانی دلم به این خوش است که شاهدم یک آهو است، همان آهو که ضامنش در درگاه خدا اعتبار دارد!

«به یاد محیط بانان شهید»

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=55319

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.