سابقه دستگیری عبدالمالک ریگی توسط نظام، گویای توان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است که چنانچه برای برادر عبدالمالک ریگی تکرار می‌شد، می‌توانست گره های اطلاعاتی زیادی را باز کند که این تسویه حساب داخلی مانع آن گردید. پایگاه پیارم/ گروه سیاسی / سالها پیش، وقتی شرور معدوم عبدالمالک ریگی بر اساس یک سوء ظن، بی رحمانه ...

 سابقه دستگیری عبدالمالک ریگی توسط نظام، گویای توان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است که چنانچه برای برادر عبدالمالک ریگی تکرار می‌شد، می‌توانست گره های اطلاعاتی زیادی را باز کند که این تسویه حساب داخلی مانع آن گردید.

ba52221c_d672_42f8_baf9_b320614bdf10

پایگاه پیارم/ گروه سیاسی / سالها پیش، وقتی شرور معدوم عبدالمالک ریگی بر اساس یک سوء ظن، بی رحمانه برادر زنش را در بستر خواب به قتل رساند تا حیات گروهک تروریستی‌اش را تضمین کند، نمی‌دانست که روزگاری اعضاء همان گروهک چنین بلایی را بر سر برادر و خواهرزاده‌اش خواهند آورد تا خیالشان از رقابت‌ها و سهم خواهی‌های عبدالرئوف ریگی آسوده باشد.

اما این بار این تسویه حساب درون گروهی که در پاکستان و با حمله به خودروی حامل عبدالرئوف ریگی انجام شد، یک عملیات مکمل نیز داشت و آن هم اعدام یکی از افراد دیگر، برای رد گم کنی بود تا بتوان آن را به نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت داد و اهداف زیر را تامین نمود:

۱- سرپوش گذاشتن بر اختلافات داخلی و عوامل انشعاب گروهک جیش الظلم و وجود روحیه کاسبی و دلالی در پوشش کار جنبشی و نقاب ایدئولوژیک.

۲- کاهش عوارض و بازتاب‌های رقابت‌های خونین و خشن درون گروهی بر هواداران و شهیدسازی از کشته‌های تسویه حساب‌های درون گروهی.

۳- القاء وجود اشراف اطلاعاتی و مجازات عامل ساختگی این حادثه و دور کردن اتهام از عناصر اصلی و گروهکی.

۴-  حفاظت از امنیت روانی اعضاء و ترمیم ضربه روحی ناشی از بی اعتمادی اعضاء به یکدیگر و یا گروهک رقیب.

اما جالب است سران گروهک‌های جیش العدل و جیش النصر امروز بدنبال آنند تا این حادثه را با دستگیری و اعدام یک نفر و انتساب او به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی فیصله یافته معرفی کنند که همین اقدام شتابزده چند سوال بی جواب را پیش روی ناظران قرار می‌دهد:

۱- چرا فرد مظنون به این سرعت اعدام و از گرفتن اطلاعات بیشتر از وی و بهره‌برداری از آن برای شفاف سازی و  وضوح قطعی حادثه، جلوگیری شد؟

۲- آیا براستی یک نفر می‌تواند عامل ترور فردی مثل عبدالرئوف ریگی، سرکرده گروهک جیش النصر باشد که معمولاً دارای محافظ و همراه بوده و علاوه بر تجارب شخصی از مشاوره ها و توصیه‌های امنیتی سرویس‌های حامی هم برای حفظ ضریب حفاظتی استفاده می‌کنند؟ مگر اینکه این فرد یک تیم هم در استخدام داشته است، چرا مجال ردزنی برای کشف و دستگیری این تیم با استفاده از اطلاعات فرد دستگیر شده فراهم نشد؟

معمولاً تمامی گروهک های فرقه‌ای در برابر انشعاب و تک روی نیروها حساسیت داشته و برای حفظ منافع و اسرار گروهک حذف فیزیکی عناصر خودسر و واگرا را مجاز می‌شمارند اما  اقدام مسئولان در گروهک  تکفیری ـ تروریستی جیش العدل و جیش النصر در پیوست کردن یک اعدام به کشتن عناصر جدایی طلب نوع جدیدی از ترور و حذف عناصر مشکوک گروهکی است که تنها برازنده این شبه داعشی‌ها است که برای جان‌ها هیچ ارزشی قائل نبوده و آدمکشی و جنایت را از الزامات حیات ننگین شان می‌دانند.

آخر اینکه سابقه دستگیری عبدالمالک ریگی توسط نظام، گویای توان اطلاعاتی و امنیتی نظام  است که چنانچه برای برادر عبدالمالک ریگی تکرار می‌شد، می‌توانست گره های اطلاعاتی زیادی را باز کند که این تسویه حساب داخلی مانع آن گردید و چه بسا حذف فیزیکی او بخاطر احساس خطر سران این گروهک ‌های تکفیری از تکرار همان ماجرا برای عبدالرئوف بوده است

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

لینک کوتاه :http://www.piyarom.ir/?p=15688

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.